
چگونه زندگی متوازن خواهیم داشت؟
هیچ یک،امروز میخواهیم به این بحث بپردازیم که چگونه میتوانیم توازن زندگیمان را در حیطههای مختلف حفظ کنیم و چرخ زندگی را به همان شکل دایرهای پیش ببریم که بیشترین سرعت را در رسیدن به آرزوهایمان داشته باشیم؟ به هر حال زندگی ما، نه صرفا از کار تشکیل شده است، نه صرفا از خانواده؛ وجوه مختلفی در زندگی دخیل هستند و مجموعه اینها، چیزی به نام زندگی را میسازد.
فکر میکنم زمان مناسبی است که درباره این بحث توازن صحبت کنیم، چون خودم در حال حاضر، خیلی به دنبالش هستم؛ دنبال یکسری معانی و مفاهيم جدید هستم؛ حتی مطالعات جدیدی دارم که ببینم چطور این توازن را برقرار کنم؛ چون احساس میکنم در بعضی جاها این توازن وجود ندارد. مثلا در حوزههای سلامتی و ورزش، احساس میکنم یک پایشان میلنگد.من اصطلاحی در کار دارم و دوست دارم دربارهاش صحبت کنم؛ بحث در مورد کلمهای است به نام «شاملشدن». بسياري از کسبوکارها را میبینیم که با عدم موفقیت، رشد یا پایداری مواجه میشوند. وقتی با کسی که صاحب آن کار است، صحبت میکنم، نکتهای که پیدا میکنم و بر آن تاکید میکنم این است که «شما مشکلتان در شاملشدن بوده است». مانند این است که بخشي از شرکت ما دچار بحران شود و تمام شرکت و توانش را برای آن بحران و برای حل آن یک مسئله بگذاريم. این کار باعث میشود که از دیگر بخشها دور شوم. اینکه در بیزینس یا حتی زندگی برای رشد، خیلی روی تمرکز توجه میکنند، منافاتی با «شاملشدن» ندارد.
شاملشدن یعنی اینکه من الان دارم روی این موضوع کار میکنم، ولی حواسم باید به موضوعات دیگر هم باشد و آنها را هم بررسی کنم. این چرخ زندگی که شما فرمودید، برای من هم همینطور است. احساس میکنم که به اندازه کافی به کارم اهمیت دادهام؛ خوب رشد کرده، خوب توسعه پیدا کرده است، خوب دارد جلو میرود، از آنطرف احساس میکنم برای خانوادهام خوب بوده، ولی برای شخص خودم احساس میکنم چالشهایی داشته است؛ یعنی آنقدر که باید به خودم اهمیت میدادم، اهمیت ندادهام.دوست دارم بیشتر راجع به این کلمه «شاملشدن» نوشته شود و خود من هم مطالعاتم را در موردش تکمیل کنم که یک بار دیگر، مفصلتر در موردش صحبت کنیم. وقتی داریم زندگی افرادی را که در دنیا به معنای واقعی افراد موفقتری بودهاند، بررسی میکنیم، میبینیم که اینها به شاملشدن در قسمتهای مختلف زندگی، بعدهای مختلف کاری و مسیرهایی که میروند، توجه کافی داشتهاند؛ یعنی تکبعدی جلو نرفتهاند. تا به حال راهکارهای مختلفی برای این موضوع دادهاند، کتابهای زیادی در مورد این موضوع نوشته شده است و مقالات زیادی وجود دارد که خیلی از آنها هم راهکار دارد.
زمانی خود من که این راهکارها را میخواندم و به اجرا درمیآوردم، بعد از مدتی بیخیال میشدم و آنها را انجام نمیدادم. بعد که نگاه کردم، دیدم بینشش در من شکل نگرفته است که من اول قبول کنم اگر همه قسمتهای مختلف را شامل نشوم -چه در کار، چه در زندگی و چه هر جای دیگر-، اتفاقهای بدی برای من در راه است، شرایط نامناسبی در آینده برایم به وجود میآید.پس موضوع مهم این است که اول این را قبول کنید، باور کنید همانقدر که کار شما مهم است، همانقدر خانوادهتان مهم است. چرا شما فکر میکنید خیلیها در کارشان تا یک دورهای موفقاند، ولی بعد از آن دوره، بیخیال همه چیز میشوند؛ ورشکستگیهای عجیبوغریب به وجود میآید. مثلا در حوادث میخوانید که شخصی مدیر موفقی بوده، پزشک متخصصی بوده، سپس دست به کشتن خود و خانوادهاش زده یا کارهای عجیبوغریب دیگری كرده است. این به دلیل آن است که این افراد تکبعدی جلو رفتهاند و یک روز، از همه چیز بریدهاند.من فکر میکنم اول باید این نگرش در ما به وجود بیاید. بايد برای نگرشمان فکر و تکبهتک کار کنیم. همه این موضوعات برای این است که ما رضایت بیشتری داشته باشیم. اگر قرار است در کارمان موفق شویم، اگر قرار است در بیزینسمان رشد خوبی داشته باشیم، اگر قرار است خانواده خوبی داشته باشیم، اگر قرار است به حوزه سلامت و بعد معنوی و اخلاقی و حتی تفریح خودمان اهمیت دهیم، در نهایت همه اینها قرار است به ما رضایت درون بدهد.
امروز جملهای را در جایی میخواندم، نوشته بود «بیایید اول بنویسید که واقعا چه چیزهایی در این دنیا، باعث رضایت شما میشوند. شما امروز کاری را شروع کردهاید، خانوادهای تشکیل دادهاید، بیزینسی را راه انداختهاید، وارد یک کار خیریه شدهاید یا…؛ اول نگاه کنید که اینها مال شماست؟ حال شما را خوب میکند یا نه؟»شخصی میگفت: «تمامی سوءتفاهمها در این دنیا برطرف میشوند، اگر بتوانیم خودمان را جای دیگران بگذاريم.»
خیلی از افراد جامعه ما به صورت افراطی همه خوشبختی و لذت را در پول میبینند و دیوانهوار به این سمت حرکت میکنند. من آدمهای بسیار زیادی را دیدهام و حتی خودم را نگاه میکنم و با اطمینان کامل میگویم که پول نمیتواند باعث رضایت درون ما بشود. اینکه ما تلاش کنیم، حرکت کنیم و تمام توانمان را برای پول بگذاریم، چیز بدی نیست، ولی در کنار پول به موضوعات دیگر هم باید فکر کنیم؛ به لذتهای دیگر زندگی، به چیزهایی که روح و روان و جسم ما را راضی میکند، باید فکر کنیم.