
انتخاب موضوع کتاب «تردید» به اندازهای دست نویسندگان را باز گذاشته بود که با درنظر گرفتن تم که در ذاتش تضاد وجود دارد، بتوانند با خلق موقعیتی متضاد داستانهایشان را پیش ببرند.
به گزارش هیچ یک _ کتاب «تردید» داستانهای برگزیده ششمین دوره جایزه ارغوان توسط اوژن حقیقی دبیر این جایزه گردآوری شده است.
مقدمه این کتاب با عنوان تردید و درباره داستان کوتاه توسط عالیه عطایی نوشته شده است. عطایی در توضیح این کتاب نوشته است: «در این دوره جایزه داستانها از لحاظ محتوایی تلخی گزندهای داشت که میتواند چشماندازی به جهان بیرونی باشد؛ اگر صرفا به متن ادبی فکر کنیم و در نظر بگیریم که ما شادیبخشی را به کسی بدهکار نیستیم، بلکه متن باید حرفش را درست بزند…
آنچه در این کتاب خواهید خواند، داستانهای محکمی است که نوید بر ظهور نویسندگانی جوان در آتیه ادبیات میدهد.
انتخاب موضوع «تردید» به اندازهای دست نویسندگان را باز گذاشته بود که با درنظر گرفتن تم که در ذاتش تضاد وجود دارد، بتوانند با خلق موقعیتی متضاد داستانهایشان را پیش ببرند.»
در کتاب «تردید» داستانهای «تاروت» نوشته محدثه نوروزی قلعه تکی، «کابوسفروش» نوشته علی ملا صالحی، «یک تصمصم ساده» نوشته آیدا رشدی بنام، «تولدت مبارک بابا» نوشته زهرا شاه حسینی، «هیولای زیبا» نوشته پریا دوستی، «مَررُخ» نوشته هانیه رئیسی، «گل آپارتمانی» نوشته زینب محمدبیگی، «نوشیدن چای سرد» نوشته نجیبه فیروزی، « مونس» نوشته یلدا یزدانی، «شاخههای درخت کور» نوشته فاطمه(مبینا) عسگری آمده ست که بر اساس رتبه کسب شده در کتاب نوشته شده است.
همچنین در پایان کتاب گزارش دبیرخانه جایزه ارغوان چاپ شده است.
دوره ششم جایزه ارغوان از دی ۱۴۰۲ آغاز و تا ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ بیش از ۵۰۰ داستان به دبیرخانه جایزه ارسال شد که از این تعداد ۳۵۷ داستان کوتاه واجد شرایط شرکت در مسابقه بودند. از این تعداد ۱۶۸ نفر آقا و ۱۸۹ نفر خانم هستند.
هیات انتخاب کار بازخوانی آثار را در تاریخ ۲۰ اردیبهشت به پایان رساندند و ۳۰ داستان نهایی را در اختیار هیات داوران قرار دادند. از این تعداد ۲۳ نفر و هفت نفر خانم هستند. هیات داوران در تاریخ ۶ خرداد ۱۰ اثر نهایی را در اختیار دبیرخانه جایزه ارغوان قرار دادند.
قسمتی از متن کتاب
سرم را به دیوار آشپزخانه تکیه میدهم، رفتن من حتمی بود اگر مامان از بچگی گوشهایم را با گفتن داستانهایی از بیمعرفتی بابا پر نکرده بود.
زنگ خانه به صدا درمیآید، مشتری بعدی است. این روزها کار و کاسبی مامان بهتر شده. دوباره تکه کاغذ را از جیب بیرون میکشم و شمارهی بابا را لمس میکنم. امروز ظهر بعد از یکسال بیخبری، بابا را دیدم. چروکهای روی پیشانی و دور چشمش عمیقتر به نظر میرسید اما لبهای خندانتر و ظاهری آراستهتر از همیشه داشت. نمیدانستم باید از دیدنش خوشحال باشم، یا از اینکه مثل شبح در زندگی من وجود دارد و ندارد، کلافه.
همیشه احساسات من مثل نخهای کاموا به هم پیچیده، مبهم و در هم هستند، انگار من همیشه جایی در میان همه چیز شناورم؛ مثل همین الان که قلبم میان رفتن و ماندن گیر کرده.
مامان صدایم میزند تا برای مشتری قهوه ببرم، فنجامهای سفید و لکهدار را از کابینت بیرون میآورم و پر میکنم. ذهنم خاطرهها را در هم میبافد. امروز بابا به طور خاصی عجیب به نظر میرسید وقتی به من گفت که میخواهد برای همیشه از اینحا برود؛ که وقتش رسیده دنیا را ببیند.
من چیزی نگفتم. بابای من سرشت پدرانه ندارد، من خیلی وقت پیش این حقیقت را پذیرفتم. اما امروز ظهر همهچیز فرق داشت، مثل اینکه بابا تازه از خواب غفلت بیدار شده باشد؛ برای اولینبار در زندگیاش جایی برایم در نظر گرفت.
او گفت که میتواند من را هم ببرد، دوتایی جهان را ببینیم و چیزی شویم که از اول قرار بود باشیم. (داستان تاروت صفحه ۴ و ۵)
کتاب «تردید، داستانهای برگزیده ششمین دوره جایزه ارغوان» گردآوری شده توسط اوژن حقیقی در قطع رقعی، جلد شومیز، کاغذ بالکی، در ۱۰۸ صفحه، با شمارگان ۸۰۰ نسخه، در سال ۱۴۰۳ توسط نشر مرکز منتشرشد. نشر مرکز از کاغذ یارانهای استفاده نمیکند.