
کتاب «عشق یا پول» اثری ترجمه شده از یک نویسنده بریتانیایی درباره یک پرونده مرموز جنایی است که در عین حال ابعاد اخلاقی و روانشناسانه دارد.
به گزارش هیچ یک _ روئنا آکینمی (Rowena Akinyemi) نویسنده «عشق یا پول» بریتانیایی است و پس از سالها اقامت در آفریقا، اکنون در کمبریج زندگی و کار می کند. او بیست سال در آموزش زبان انگلیسی در آفریقا و انگلیس کار کرد و ۱۰ سال است که داستان مینویسد. «عشق یا پول» اولین داستان او برای کتابخانه بوکورمز آکسفورد بود و اکنون چندین داستان دیگر برای این مجموعه نوشته است، از جمله به یاد میراندا و جادوگران پندل (هر دو در مرحله ۱). او همچنین برای کودکان کتاب نوشته است. یکی از سرگرمی های مورد علاقه او خواندن داستانهای پلیسی است.
در پیشگفتار این کتاب از سوی نویسنده آمده است: «عشق یا پول» ترجمه یک اثر از سری کتاب های دومینو چاپ شده توسط انتشارات آکسفورد است، من در این کتاب سعی کردم برای زبان آموزانی که دوست دارند در کنار خواندن کتاب اصلی ترجمه سلیس و روانی داشته باشند قدمی را برداشته باشم.
داستان «عشق یا پول» درباره یک پرونده مرموز جنایی است که ابعاد اخلاقی و روانشناسانه دارد. قصه حول خانوادهای به نام کلارکسن میگذرد که در نزدیکی کمبریج زندگی میکنند. مالی کلارکسن زنی ثروتمندی است. این ثروت باعث شده که نزدیکترین افراد به او، به ثروتش حسادت کنند و خواهان نابودی او باشند.
او در شب تولد ۵۰ سالگیاش یک مهمانی ترتیب میدهد و تنها چهار نفر را به آن دعوت میکند؛ اما این تولد، آخرین تولد اوست؛ زیرا در همان شب به قتل میرسد. از اینجا بازرسی به نام مک وارد داستان میشود. او مسئول کشف حقیقت و پیدا کردن قاتل است. او در خلال بررسی سرنخها و بازجوییهایی که از اعضای خانوادۀ مالی میکند، متوجه رازهای این خانواده میشود که در انتها به پیدا کردن قاتل اصلی و کشف انگیزۀ او منجر میشود.
داستان در هفت قسمت روایت می شود.
در بخشی از کتاب که در پشت جلد آمده است، میخوانیم:
راجر با تعجب گفت: پلیس! چرا؟ موضوع چیه؟ دکتر در جوابش گفت: من نمیدونم مادرت مریض نبود، روز پنجشنبه که دیدمش سرحال و قبراق بود.
من نمیدونم چه اتفاقی افتاده و چرا مرده؟ و میخوام این موضوع رو بفهمم. راجر رفت طرف پنجره و به باغ نگاه کرد. به صبح تابستونی قشنگ، آسمون آبی، باغ پر از دار و درخت و گل و گیاه و صدای زیبای پرندهها، باغی پر از رنگهای مختلف، همه چی آروم به نظر میرسید.
مادرش این باغ رو خیلی دوست داشت، تام بریجس هم برای به دست آوردن این باغ تلاش زیادی میکرد ،از طرف دیگه راجر هم به این باغ خیلی علاقه داشت. راجر با فکر کردن به این چیزا هی حالش بد و بدتر میشد.
یه دفعه دکتر شروع کرد به حرف زدن، مادرت روز پنجشنبه به شیشه قرص خواب خرید، هر چی گشتم اون رو تو اتاق خوابش پیدا نکردم، تو میونی اون کجاست؟ راجر در جوابش گفت نه نمیدونم، اگه میخوای بریم پایین به پلیس زنگ بزن بیان…
کتاب «عشق یا پول» نوشته روئنا اکینمی با ترجمه فرحناز فلاحنژاد در ۵۴ صفحه توسط انتشارات آذرفر به چاپ رسیده است.