فکر کنید در هیاهوی خطر انقراض یوز ایرانی و پیروز و ماجراهایش، یک پیرمرد سیستانی بی سر و صدا در روستایی دورافتاده جلوی انقراض یکی از نادرترین گونه های خزندگان یعنی تمساح پوزه کوتاه ایرانی را گرفته است. چطور و چرایش خیلی مهم است. ماجرای رفاقت او با تمساح پوزه کوتاه ایرانی شنیدنی است.
عطیه اکبری: فکر کنید در هیاهوی خطر انقراض یوز ایرانی و پیروز و ماجراهایش، یک پیرمرد سیستانی بی سر و صدا در روستایی دورافتاده جلوی انقراض یکی از نادرترین گونه های خزندگان یعنی تمساح پوزه کوتاه ایرانی یا همان گاندو را گرفته است. چطور و چرایش خیلی مهم است. اصلا چطور می شود یک پیرمرد بدون برنامه های زیست محیطی و پروتکل های علمی پیشگیری کند از انقراض یک گونه نادر جانوری آن هم خزنده ای از نسل کروکودیل ها که عمرشان به ۲۶۵ میلیون سال قبل می رسد و نسل شان کم کم در حال ورافتادن است.
*اقامتگاه بوم گردی در محل زندگی تمساح پوزه کوتاه ایرانی
اما این همه ماجرایی نیست که قرار است در این گزارش بخوانید. راستش را بگویید شما هر چقدر هم که دوستدار محیط زیست و علاقه مند به حیوانات باشید، کلاه تان هم بیفتد که به محدوده ای که می دانید در آن تمساح وجود دارد بر می گردید تا آن را بردارید؟ حتما جواب تان یک خیر قاطعانه است. اما همان پیرمرد سیستانی که برایتان گفتیم با دستان خالی، باهوکلات؛ محل زندگی گاندوهای ایرانی را به مقصد بسیاری از گردشگران داخلی و خارجی تبدیل کرده است و اصلا خانه اش را که در نزدیک برکه ای که تمساح ها در آن زندگی می کنند به اقامتگاه بوم گردی تبدیل کرده است. «ملک دینار شجره» سیستان و بلوچستان را به یکی از قطب های گردشگری ایران تبدیل کرده است. چطور و چرایش خیلی مهم است که آن را از زبان خودش می شنویم. فقط این را بگوییم که ما و محیط زیست و مسئولان محیط زیست حالا حالاها به او بدهکاریم.
*رفیق تمساح های باهوکلات را بشناسید
ملک دینار چطور جلوی انقراض نسل تمساح پوزه کوتاه ایرانی را گرفته است؟ این پیرمرد در روزهایی که وقت نتیجه دادن زحمت هایش است و باید استراحت کند، همه هم و غمش شده غذا دادن به تمساح ها!
ماجرا را از زبان خودش می شنویم. پیدا کردن ملک دینار کار سختی نیست. گشتی در فضای مجازی ما را می رساند به شماره پسر ملک دینار و خود او و بی مقدمه و بی واسطه همه سوالاتمان را از او می پرسیم. اینکه وسط دنیای تمساح ها چه می کند؟ اصلا نمی ترسد از این جانوری که خیلی ها با نگاه کردن به فیلم هایش در حیات وحش مو به تن شان سیخ می شود. پیرمرد با لهجه شیرینش ماجرای این دوستی را برایمان روایت می کند؛« من در دهستان باهو کلات زندگی میکنم و شغلم کشاورزی است. باهوکلات در حدفاصل چابهار تا شهرستان سرباز قرار دارد. زیستگاه گاندو همین منطقه از سیستان و بلوچستان است. اما در چند سال گذشته نسل این جانور به دلیل کمآبی و خشکسالی چند سال اخیر در حال انقراض است؛ چون این حیوان ساعتهای طولانی را در آب میگذراند.»
*بی آبی و گاندوهایی که تلف شدند
ما می گوییم درنده اما ملک دینار می گوید اشتباه نکنید. درست است لقب تمساح پوزه کوتاه ایرانی شکارچی کمین گر است اما این جانور هم ترسو است هم محتاط. گاندو طعمه اش را از داخل آب شکار می کند. وقتی هم وارد خشکی می شود، پنهان می شود لابه لای بوته ها و ماهی و قورباغه و پرندگان وپستاندارانی که می آیند برای سیراب شدن لب برکه را طعمه می کند و می خورد اما وقتی آب نباشد و خشک سالی باشد نه برکه ای می ماند، وقتی برکه نباشد جانوری نیست که بیاید لب برکه تا آب بخورد و تمساحی که کمین کند برای شکار. اینطوری شد که در سال های خشک سالی سیستان و بلوچستان کم نبودند تمساح هایی که بر اثر این بی آبی تلف شدند.
*تمساح های عزیز بفرمایید نهار!
همه اینها را ملک دینار برایمان می گوید و حالا نوبت می رسد به اصل ماجرا. اینکه خودش چه کرد برای این تمساح های بخت برگشته؛
«در ۲۰۰ متری خانه ما یک برکه بزرگی بود که سال ها پر از آب بود و گاندوها در آن زندگی می کردند. در چند سال اخیر بارندگی در اطراف سیستان بلوچستان خیلی کم بود. یک روز رفتم کنار برکه. دیدم اصلا آبی در آن وجود ندارد. دلم به حال گاندوها سوخت. رفتم کمی ضایعات گوشت و مرغ خریدم و کنار برکه ریختم تا حیوان های زبان بسته بخورند و سیر شوند. اما دیدم با این غذا کار درست نمی شود . خلاصه هزینه یک تانکر آب را دادم و هماهنگ کردم تا آب را داخل برکه ریختند. برکه کمی از خشکی در آمد و گاندوها انگار جان گرفتند. هیچ وقت آن لحظطه را فراموش نمی کنم. اما می دانستم با گرمای ۵۰ درجه ای سیتان و بلوچستان خیلی نمی توان به دوام این شرایط امیدوار بود و این آب هم تبخیر می شود. نمی دانم چرا. من از داستان های محیط زیستی سر در نمی آوردم. اما دلم می خواست برای این حیوان کاری کنم. تصمیم گرفتم باز هم برایشان غذا بگیرم. ضایعات گوشت و مرغ را می خریدم و دو نوبت برایشان غذا می ریختم.»
*قدردانی از ملک دینار به سبک گاندوی ایرانی
نمی توانیم تعجب مان را از پیرمرد سیستانی پنهان کنیم و اینطور می شود که مجبوریم حرفش را قطع کنیم و می پرسیم واقعا نمی ترسیدید از نزدیک شدن به این تمساح ها که ملک دینار برایمان از رفاقت تمساح ها با خودش می گوید:«گاندوها شنوایی و بویایی خیلی قوی دارند. صدای من را شناخته بودند. به من عادت کرده بودند. وقتی نزدیک برکه می رفتم از لابه لای بوته ها و از داخل آب بیرون می آمدند و انگار با چشمانشان از من تشکر می کردند. دورم حلقه می زدند و منتظر بودند برایشان غذا بریزم. کمی که گذشت دیگر حسابی با هم رفیق شده بودیم. بعضی وقت ها تمساح ها غذا را از روی زمین بر نمی داشتند. صبر می کردند تا من با دستم به آنها غذا بدهم.»
*اندر احوالات محیط بان افتخاری
مدتی گذشت و گاندوها عادت کرده بودند به پیرمرد قصه ما. کار پیرمرد هم هر روز این شده بود که برای گاندوها ضایعات گوشت ومرغ بگیرد و سیراب شان کند. اما اوضاع با گرمای بی اندازه وتبخیر آب برکه دوباره بهم ریخت. ملک دینار دید که دیگر تنهایی کاری از دستش بر نمی آید. اینطور شد که کارشناسان محیط زیست چابهار را خبر کرد و آن زمان بود که کارشناسان محیط زیست تعجب کرده بودند که یک پیرمرد چطور توانسته با دست خالی از مرگ تعدادی قابل توجه از تمساح های محدوده باهوکلات پیشگیری کند. عنوان محیط بان افتخاری را به او دادند اما این عنوان که برای تمساح ها آب نمی شد. ملک دینار یک پیشنهاد داشت برای نجات دوباره زیستگاه و نجات جان گاندوها و از این جا به بعد خودش می گوید:« گفتم بیل مکانیکی بیاورید و برکه را لایروبی کنید. خدا را شکر که طرحم را اجرا کردند و برکه دوباره پر از آب شد.
*از مسخره کردن مردم تا تبدیل شدن باهوکلات به قطب گردشگری
تعهد و غیرت و مردانگی! همین سه خصلت در پیرمرد سیستانی دلیلی شد برای نجات یکی از گونه های در حال انقراض نسل کروکودیل ها. اما این تعهد نه فقط برای تمساح پوزه کوتاه ایرانی که برای اهالی شهرستان باهوکلات هم شد منشا خیر و برکت. می پرسید چطور؟ حرف های ملک دینار را بخوانید؛« مردم باهوکلات خیلی به من خرده می گرفتند و می گفتند در این بی آبی و خشکی زمین های کشاورزی تو چسبیدی به این تمساح ها. خرید ضایعات گوشت و مرغ برای گاندوها برایم هزینه داشت اما این کار را با عشق انجام می دادم تا اینکه یک روز پسرم با ترس و لرز همراه من آمد و از غذا دادن من به گاندوها فیلم گرفت. فیلم را در صفحه مجازی اش منتشر کرد و از آن زمان به بعد بود که گردشگران و علاقه مندان به طبیعت فهمیدند در باهوکلات چه خبر است. با من ارتباط گرفتند. به من لطف داشتند. کمک کردند برای تامین غذای گاندوها و ماجرا طوری پیش رفت که گردشگران به خانه ما می آمدند تا از دوستی من و تمساح ها استفاده کرده و از زیستگاه آنها بازدید کنند. کم کم باهوکلات شد قطب گردشگری سیستان و بلوچستان.»
*این شما و این تور هیجان انگیز بازدید از تمساح ها
قدیمی های سیستان و بلوچستان معتقدبودند که گاندوها نماد برکتند.اهالی باهوکلات در چند سال گذشته خیلی خوب معنی این اعتقاد قدیمی را فهمیدند وقتی به برکت غیرت ملک دینار و حضور گاندوها و بازدید گردشگران،هم خانه ملک دینار به اقامتگاه بوم گردی تبدیل شد و از وزارت گردشگری مجوز گرفت هم به واسطه حضور گردشگران اقتصاد باهوکلات یک تکان اساسی به خودش دید و صنایع دستی این منطقه پرفروش شد. آقای ملک دینار رفاقت تان با تمساح ها بیش باد!