حرف زدن از مفهومی چون شهری و آنهم شهر بزرگ و تاریخ سازی چون تهران به آن سادگی که به نظر میرسد نیست و باید از گذرهای تاریک تاریخ عبور کرد.
تهران شهری همیشه بیدار که با گذشت بیش از یک قرن از پایتخت شدن آن، زرق و برق بیشتری پیدا کرده اما بخشی از هویت اصیل طهرونی در پس غبار تاریخ ناپدید شده است؛ با آنکه ۱۴ مهرماه هر سال با عنوان روز تهران یاد میشود؛ بدیهی است که در این مجال کوتاه فرصت از گفتن و نقل دارالخلافه نیست، اما نگاهی میاندازیم به طهران از دریچهی پاتوق ها، پاتوق هایی که مفهوم شهر را ملموس کردند و خیلی وقت ها برخی از همین پاتوق ها محفل روشنفکران شد و تهران مدرن را ساختند؛ تا امروز که خرابات و قهوهخانه های طهرونی که در واقع غذاخوری با چاشنی دیزی و چای و منقل بود، جای خود را به کافه با ریخت و منوی اروپایی دادند، و کمکم پاتوق روشنفکران و هنرمندان شکل گرفت.
پاتوق اصطلاحی است که در آمار دارالخلافه تهران سال ۱۲۶۹ و نقشهی تهران سال ۱۲۷۵
آمده است و به پاتوق/پاتوغ یا «پای طوق» اشاره شده است که معنای مختلفی چون: محل گرد آمدن، محل اجتماع لوطیان، پای علم و… در دل دارد.
پاتوق از عصر ناصری (ناصرالدینشاه قاجار) گسترش پیدا میکند. پاتوقهای از پامنار و دروازه شمیران و عودلاجان گرفته که نام محله معروف بود تا پاتوقهایی که به نام اشخاص شناخته میشد مثل: پاتوق سید جعفر، حاج عباس و… لیست بلند بالایی که سر و ته مشخصی ندارد رایج بودند.
اما مکان هایی خاص در شهرها پاتوق شدند که هنوزم هویت خود را دارند مثل: امامزادهها از جمله امامزاده صالح واقع در محله تجریش تا امامزاده داوود و… .
یا تکیه ها؛ در تهران قدیم هر محل تکیه ای داشت که ایام عزاداری اهالی محل دور هم جمع میشدند، تکیه دولت در این میان چشم گیرتر بود.
مراکز خرید و تفرجگاه ها و قهوه ها را به لیست پاتوق ها اضافه کنید، خصوصا این آخری یعنی قهوهخانه که اشاره شد بساطی داشت مثل قهوهخانه چال ( در محله مولوی و بازار حضرتی که از قدیمیترین ها است) ؛ قهوه خانه ایلچی (روزگاری پاتوق مطرب ها و لوطی ها از جمله لوطی صالح و اسمال بزاز بود). خلاصه لیست قهوه خانه ها نیز سر درازی دارد: قهوه خانه قنبر، قهوه خانه رجب تنبل، قهوه خانه حیاط شاهی، قهوه خانه نوروز خانی، قهوه خانه شاغلام و… که ظاهرا هر کدام پاتوق گروه های خاصی بود است.
کمی به جلوتر میآییم تا زمانی که پاتوق تهرونی ها مدرنتر شد و کافه جای قهوه خانه ها را گرفت؛ کافه پاتوقی شد برای محافل مختلف مثل محافل ادبی و…
از کافه و محافل ادبی که یاد میکنیم نام یک کافه پر رنگ میشود «کافه نادری»؛ کافه ای که بخشی از تاریخ معاصر تهران و از قدیمیترین و خاطرهانگیزترین کافه است. که مشاهیر پارسی آنجا نشته اند، گفتند و نوشیدند و گاهی جریان ساختند.
کافه و البته هتل نادری، مکانی واقع در خیابان جمهوری امروزی ( و خیابان نادری سابق) که از گذرهای مهم و ور رفت و آمد شهری، پاتوق مهمی بوده است.
ساختمان کافه هتل نادری به تقلید از سبک اروپایی بنا شد، البته کافه بعد از سانحه حریق در دهه ۵۰ بازسازی میشود.
کافه دارای دو سالن مجزا است با سقفی بلند و میز و صندلی سبک لهستانی ، پنجره های چوبی، پرده های مخمل قرمز، بوی خوش قهوه و عکس هایی خاطره انگیز از اهالی هنر بر دیوار ؛ و یاد حضور صادق هدایت، بزرگ علوی جلال آل احمد، سیمین دانشور، فروغ فرخزاد، رضا براهنی، چوبک، خانلری و… که کافه نادری را محل دنج و پاتوق محافل خود انتخاب کردند.
این روند سال ها پابرجا بود اما در گذر زمان کافه دچار بحران شد و بارها صحبت از تعطیل شدن آن آمد تا اینکه بالاخره در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و اکنون به عنوان یک اثر تاریخی با قدمتی قریب به یک قرن همچنان اهمیت خاصی برایمان دارد.
گذراندن اوقات در این محیط گرم و نوستالژی تجربه شیرین و خاطره انگیز خواهد بود.