یه گفته یک متخصص روانشناسی، همانطور که کودک در اثر بیتوجهی ممکن است دچار بیماری گوارشی برگرفته از اختلالات سایکوسوماتیک شود، در بزرگسالی نیز این امر محتمل است.
گروه هیچ یک زندگی – همه ما بهعنوان والدین، زندگی پرمشغله و نگرانیهای بیپایانی داریم، اما در لابهلای زندگی پراسترسمان، یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام دهیم این است که کمی از کار و مشغولیتهای روزمره دست بکشیم و به فرزندانمان محبت کنیم؛ تحقیقات نشان داده است که بین محبت در دوران کودکی و سلامتی آینده و شادی در بزرگسالی ارتباط وجود دارد. از این نظر، مهم است که والدین محیطی پر از عشق برای فرزندان خود ایجاد کنند.
دکتر مریم صفآرا، متخصص روانشناسی و عضو هیئتعلمی دانشگاه الزهرا (س) در رابطه با اهمیت محبت به فرزندان میگوید: «محبت واقعی و غیرشرطی والدین در کودکی مولد احساس ایمنی و نیز زیربنای سلامت روان وی در بزرگسالی است. کودکی که از عواطف به حد متعادل و متعارف برخوردار است، کمترین میزان اضطراب را در خود تجربه میکند، قدرت روانی بیشتری در مواجه با محیط داشته و لذا نتایج مثبت بیشتری متأثر از اعمال رفتار بر محیط دریافت میکند که این خود بر اعتمادبهنفس او اثر قابلتوجهی میگذارد.»
محبت برای کودک مثل تنفس برای آدمی است
دکتر صفآرا با اشاره به تأکید دین بر محبت به کودک میگوید: «یکی از اعجازها و ارمغانهای دین، توجه اساسی بر بایدها و واقعیتهای زندگی انسان است. دین نهتنها بر سلامت عواطف بلکه بر ارتقا و تعالی آن تأکید مؤکد داشته و در این خصوص دستورالعملهای بسیار دارد. همچنین در بسیاری از مضامین دینی – معنوی برگرفته از قرآن و عترت، پروتکلها و دستورالعملهای مرتبط با این حیطه ارائه شده است. چنانچه دین اسلام به آموزهی علمی “ساختار کودکی مبنای شخصیت بزرگسالی” هزار و چهارصد سال پیش اشاره و تبیین کرده است.»
صفآرا از بعد روانشناسی نیز محبت والدین برای کودک را بهمثابه تنفس برای حیات آدمی میداند و میگوید: «انسان هرچند هم بالغ باشد بدون دریافت عواطف در زندگی خود تبدیل به متحرکی میگردد که قادر به حرکت به سمتوسوی رشد و سازندگی نیست. به عبارتی هرچند بنای شخصیت انسان از کودکی بهدرستی بناشده باشد، لیکن در اثر مواجه با فقر عاطفی در بزرگسالی قادر به مدیریت حتی زندگی شخصی خود با پوشش معنا، پویائی و سرزندگی نخواهد بود.»
محبت به نوجوانان و جوانان بهاندازه محبت به کودکان مهم است
به گفته صفآرا، انسان صرفنظر از سن و مشخصههای دیگر بسیار به دریافت محبت و عواطف محتاج است و بهواقع، بنیهی اصلی زندگی و فعالیت وی احساس غنا و سیری از عواطف است. بسیار دیده میشود افراد خستهای که در هیچیک از تعاملات فردی و بین فردی انرژی مکفی ندارند و پس از بررسی محرز میگردد از نابسندگی عاطفی در درون خود رنج میبرند و این واقعیت صرفنظر از این است که در چه سنی قرار دارند. بنابراین، انتقال محبت و عواطف به نوجوانان بهقدر محبت به کودکان اهمیت دارد و تنها مورد تمایزدهنده این مهم در این دو گروه سنی، مربوط میشود به تفاوت موضوع، زمان و تفاوت کمی در انتقال محبت.
این استاد دانشگاه در تبیین اهمیت برخورداری نوجوانان و جوانان از محبت تأکید میکند: «در هر برهه از زندگی دریافت محبت بخشی از شاکله روانی، اجتماعی و معنوی انسان را تکمیل میکند؛ لذا بر اساس قاعده رشد و تکامل، دریافت این عامل اساسی حیات تا آخرین مراحل رشد انسان، یعنی سالمندی موردنیاز است.»
تفاوتی در ابراز محبت به فرزندان دختر و پسر وجود ندارد
صفآرا میگوید: «در اراده ابراز محبت به فرزندان، اعم از دختر یا پسر تفاوتی وجود ندارد، لکن در خصوص نوع و چگونگی بروز محبت در برابر دو جنسیت گاهی تفاوتهایی وجود دارد که ازقضا منطقی نیز هست. به عبارتی، بخشی از محبت والدین به فرزندان متناسب با نوع و شرایط، محبت عام و فرا جنسیتی قلمداد میشود که صرفنظر از دختر و پسر بودن، این عواطف به هر دو جنس یکسان و علی السویه انتقال داده میشود اما بخش دیگر از محبت والدین متناسب با دختر بودن و پسر بودن متفاوت بروز داده میشود.»
والدین باید متناسب با نیاز فرزندشان به او محبت کنند
این روانشناس، منظور از محبت به فرزند را اینگونه تفهیم میکند: «بخشی از صور محبت به فرزند عام است و بروز کمی و کیفی آن تقریباً در تمام والدین به یکشکل و اندازه است و موقعیتهای بروز آن نیز مشابه است، از قبیل محبت به فرزند هنگام بیماری؛ بخش دیگر آن خاص است که متناسب با آگاهی والدین، غنای درونی و ظرفیت روانی – معنوی ایشان و نیز نوع شخصیت فرزندان، صورتهای مختلفی به خود میگیرد. به عبارتی به فراخور گوناگونی شخصیت والدین و شخصیت فرزندان، رفتارهای محبتآمیز والدین نیز متفاوت میگردد.»
او در رابطه با میزان محبت به فرزند توضیح میدهد: «برحسب دو شاخص شخصیت ذاتی و شخصیت پرورشیافته فرزندان، میزان احساس نیاز هر یک به محبت، دریافتها و انتقال عاطفی متفاوت است و لذا میطلبد که والدین ظرف هر فرزندی را متناسب با گنجایش موردنیاز آن فرزند چه در مقدار و چه در شکل پر کنند.»
اثرات منفی کمبود محبت در همه سنین بروز پیدا میکند
صفآرا میگوید انسان در تمام ادوار سنی حسب عدم دریافت عواطف ممکن است یکی یا همه صور عکسالعملهای روانی، اجتماعی، معنوی و جسمانی را از خود بروز دهد: «همانطور که کودک در اثر بیتوجهی ممکن است دچار بیماری گوارشی برگرفته از اختلالات سایکوسوماتیک شود، در بزرگسالی نیز این امر محتمل است.»
او ادامه میدهد: «اثرات نامطلوب کمبود محبت در همهی سنین و با نشانههای مشکلات جسمانی با انواع متعدد و البته مرتبط با روان همچون اختلال گوارش، اختلال پوستی و…، مشکلات ارتباطی – اجتماعی از قبیل ناسازگاریهای ارتباطی، کنار نیامدن و…، مشکلات روانشناختی از قبیل عقده حقارت، احساس نابسندگی، تابآوری پایین و … و درنهایت مشکلات معنوی از قبیل بیتفاوتی نسبت به همنوع و … بروز پیدا میکند.»
کمبود محبت اثرات مختلفی بر دختران و پسران میگذارد
صفآرا با اشاره به تأثیر کمبود محبت بر دختران و پسران میگوید: «علاوه بر تأثیر یکسان کمبود محبت بر فرزندان در برخی مؤلفهها همچون رنجش، احساس حقارت و احساس نابسندگی، اما حسب گوناگونی شخصیتها و نیز جنسیت، اثرات مختلفی بر دختران و پسران میگذارد.»
او ادامه میدهد: «تیپولوژی شخصیتی و بسیاری از فاکتورهای روانی – اجتماعی، معنوی و جسمانی در میزان تأثیر پذیرفتن فرزندان از کمبود محبت مؤثر هستند اما بهطورکلی، بروز بیرونی کمبود محبت در دختران بارزتر است. کمبود محبت دختران را منزوی، خجالتی، ترسو و پسران را پرخاشگر، بدبین، بیرحم و … میکند.»
هر دو نفر والدین، نقش مهم و پررنگی در ابراز محبت به فرزند دارند
صفآرا میگوید نقش محبت هر دو نفر والدین در شکلگیری شخصیت فرزندان بسیار مهم است و نمیتوان نقش بیشتری را به یکی از والدین اختصاص داد: «نقش محبت پدر به فرزند در شکلگیری، رشد و ارتقا بخشی از شخصیت فرزند مؤثر است و نقش محبت مادر در شکلگیری، رشد و ارتقا بخشی دیگر؛ اما چنانچه مادر در تعامل زمانی بیشتری با فرزند باشد، ضعف ابراز محبت به فرزند در زمان طولانی آسیب بیشتری را برای فرزند ایجاد میکند، نسبت به زمانی که زمینه تعاملی محدودتر باشد.»
کمبود محبت والدین با ازدواج جبران نمیشود
به گفته صفآرا، کمبود محبت نهتنها با ازدواج جبران نمیشود بلکه دختر و پسر رشد یافته این کسری بسیار مهم را در یک رابطه دونفرهای قرار میدهد که چنانچه با عواطف والدین در دورههای سنی پیشین سیر و ساخته نشده باشند، در ازدواج قادر به تعامل مؤثر و صحیح نخواهند بود.
او می گوید:« غالب افرادی که دچار کمبود محبت در خانواده هستند، چالشهای رفتاری بسیاری را در زندگی مشترک خویش تجربه میکنند که این چالشها، ارتباط بسیاری با ضعفها و نابسندگیهای عاطفی برگرفته از عقده های حقارت دارد. در حقیقت میتوان گفت، گلی که ریشهاش آسیبدیده با تغییر گلدان، با طراوت نمیشود.»
کمبود محبت در خانواده را درمان کنید
این روانشناس بهمنظور جبران کمبود محبت از طرف خانواده، توصیه میکند: «نوجوانان و جوانان باید یاد بگیرند که درخودماندگی متأثر از زندگی گذشته خود را پیش نگرفته، بلکه کنشگر ماهری بر زندگی و سابقه خویش باشند و این مستلزم این است که آنچه در حال حاضر هستند را نپذیرند؛ بنابراین، عدم پذیرش کاستیها، اولین قدم در مسیر یاریرساندن به خود برای رشد و تکامل است.»
او تأکید میکند: «نوجوانان و جوانان باید خودِ رنجورِ خویش را نپذیرفته و به راههای اصلاح و درمان روی بیاورند که بخش زیادی از این درمان را اراده و حرکت رقم میزند. البته لازم به ذکر است نپروراندن کینه و غم نسبت به افرادی که محبت را از شما دریغ کردهاند، نبض سرزندگی اراده است؛ چراکه اگر از اراده حرکت و تغییر سرشار باشید اما درونتان نسبت به مسببین تیره باشد، انقلابی مؤثر در خود ایجاد نخواهید کرد.»