«پدر گواردیولا» همچون سریالهای گذشته نعمتالله در فضایی تلخ و سیاه با دیالوگهایی تند و گزنده به سبک فیلمفارسی درونمایههایی چون عدل و عدالت و تقابل ظالم و مظلوم و خیر و شر را در جهانی که در آن قهرمانها و ضدقهرمانها در هم تنیده شدهاند، دستمایه قرار داده است.
پایگاه خبری هیچ یک – هنر و رسانه: اعتیاد بلای خانمان سوزی است، این نه تنها یک شعار بلکه حقیقی تلخ و دردناک است، وقتی فردی به سمت مواد مخدر یا مشروبات الکی میرود باید فاتحه زندگیاش را بخواند. این معضل اجتماعی تاکنون بارها از سوی فیلمسازان به تصویر کشیده است اما آنچه مهم است نحوه نمایش این موضوع میباشد، تصویری که از اعتیاد در آثار نمایشی نشان داده میشود باید جنبه بازدارندگی داشته باشد اما متأسفانه در چند سال اخیر همزمان با تعدد پخش سریالها در شبکه نمایش خانگی موجی از ولنگاری فرهنگی در بین خانوادهها رخنه کرده است و آن معرفی و نمایش بی پرده و صریح انواع مخدرهاست که بجای آسیب زدایی زمینهساز بروز آسیبهای اجتماعی و قبح شکنی از این معضل و در واقع ترویج آن شده است.
حجت الاسلام خسرو پناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، درباره اهمیت نقش رسانهها در راه مبارزه با مواد مخدر میگوید: رسانهها و فرهنگ نقش مهمی را در این باره ایفا میکنند، ما توصیهای اخلاقی به سریالهای نمایش خانگی داریم که از ترویج مصرف سیگار و یا مشروبات الکلی بردارند که این به جامعه آسیب وارد میکند چرا که اولین عامل خودکشی در ایران و دنیا اعتیاد و مشروبات الکی است.
مواد مخدر نقش اصلی «پدر گواردیولا»
سریال «پدر گواردیولا» یکی از همین سریالهای نمایش خانگی است که هسته اصلی آن مواد مخدر است. استعمال دخانیات در این سریال به گونهای است که کمتر سکانسی را میتوان یافت که در آن فردی معتاد و یا دیالوگی درباره اعتیاد و نشئهگی وجود نداشته باشد! جغرافیای سریال که یک سینمای متروکه است، مملو از آدمهای معتاد از هر قشر و سنی میباشد و در واقع سینمای داستان بنابه گفته شخصیتهای سریال، بهشتی برای این افراد بی خانمان و کارتن خواب است. به نظر میرسد فیلمساز مغرضانه میخواهد این سینما را نمادی از جامعه امروز ایران نشان دهد که همه مردم در آن بدبخت و فلاکت زده هستند.
داستانی مملو از سیاهی و تلخی
تنها دیدن چند سکانس از فضای تیره و تار و تلخ سریال و یا شنیدن چند دیالوگ و یا مونولوگ کافی است تا مخاطب زیرک بدون نیاز به دیدن تیراژ سریال، پی ببرد که فیلمنامه نویس و سازنده آن سعید نعمتالله است. «پدر گواردیولا» مانند تمامی آثار نعمتالله سرشار از تنش، دعوا و پرخاش میان شخصیتهای اصلی است. تنش و حاضرجوابی همه کاراکترهای داستان آنقدر زیاد، تکرارشونده و سریع است که مخاطب را پس میزند و اینگونه مخاطبی که خسته از کار روزانه میخواهد ساعتی در کنار اعضای خانواده استراحت کند، قید تماشای چنین سریال استرسزا و تلخی را میزند.
«پدر گواردیولا» همچون سریالهای گذشته نعمت الله نظیر رستگاران، زیر هشت، جراحت، شیدایی، دیوار، مادرانه، مدینه، میکائیل، پشتبام تهران، زیر پای مادر، عقیق و برادرجان در فضایی تلخ و سیاه با دیالوگهایی تند و گزنده به سبک فیلم فارسی درونمایههایی چون عدل و عدالت و تقابل ظالم و مظلوم و خیر و شر را در جهانی که در آن قهرمانها و ضد قهرمانها در هم تنیده شدهاند، دستمایه قرار داده است.
آدمهای داستان از بیوک و سیروس گرفته تا اسماعیل و عشرت و حتی خانم جان سلوک خودشان را دارند و جهانبینیشان نه برخاسته از عرف و عقاید اخلاقی که تحت تاثیر درونیات و جهانبینی ذاتی خودشان است. فیلمساز تلاش میکند با القای این جهان بینی خاص خود که تهی از هرگونه ارزشهای اخلاقی و دینی است رفتارهای خلاف و زشت شخصیتها را توجیه و از اعمال ناپسند آنها قبح زدایی کند. برای نمونه بیوک که نمونهای از یک لات بی سروپا و قاچاقچی بیرحم است برای خودش اصول رفتاری خاصی دارد مثلا احترام برادر بزرگ را نگه میدارد و یا در قبال محبوبه زنش همیشه شرمسار و متواضع است و احساس عذاب وجدان دارد! و اینگونه مخاطب نسبت به بیوک نه تنها نظر منفی پیدا نمیکند بلکه ته دلش میخواهد او به خواستهاش برسد حتی اگر خواسته نامشروعی چون بودن با زنی شوهردار باشد!
افشین علیار منتقد در روزنامه جوان درباره این سریال میگوید: پدرگواردیولا یک اثر خرافهگو، شلوغ و بیهدف است. نعل به نعل آن از سینمای مسعود کیمیایی کپیبرداری شده است و البته یک کپی دستچندم. فضایی شلوغ و درهم، آدمهای اخته و مریض و زندگیهای کثیف. نعمتالله همچنان در دوره لاتبازیهای دهه ۴۰ گیر کرده و همچنان فکر میکند قصهسرایی از کف خیابان و ناموسدزدی به سبک فیلمفارسی در این دهه جواب میدهد!
داستان سریال همان قصه تکراری و نخ نما شده انتقام و جدال بر سر یک زن است. در تمام داستان یک شخصیت خوشبخت و یا حداقل سالم از نظر روحی و روانی وجود ندارد؛ عمده شخصیتها همچون بیوک و اسماعیل و زری و مازیار که معتاد هستند، سیروس که کینه برادرش بیوک را در دل دارد و او را مسبب دق دادن پدر و مادرش میداند، خانم جان که عقده تنهایی و طرد شدگی از سوی شوهر و هوو آوردن بالای سرش را دارد. دیدن این حجم ازبدبختی و شخصیتهای عقدهای و نامتعادل قطعا روح مخاطب را آزار میدهد، به ویژه آنکه بدلیل بازی قوی بازیگران و کارگردانی قابل قبول نعمت الله مخاطب به راستی هنگام تماشای سریال در قعر این فلاکت و سیاهی فرو میرود.
فیلمنامه الکن مشکل اصلی «پدر گواردیولا»
فیلمنامه پدر گواردیلا از عدم منطق روایی و انسجام رنج میبرد. روایت قصه با مشکلات عدیدهای مواجه است از جمله عدم تناسب شخصیتها با موقعیتهایی که در آن قرار دارند. قرار است فوت پسر اسماعیل پاشنه آشیل داستان باشد که او را اینگونه در منجلاب اعتیاد میاندازد و از اوج به قعر ذلت میرساند اما در این ۹ قسمت فصل اول توضیحی درباره چگونگی مرگ او به مخاطب داده نمیشود، درسته مرگ فرزند سخت است اما دلیل نمیشود هر پدری با مرگ فرزندش معتاد و کارتن خواب و هر مادری دیوانه و راهی تیمارستان شود. همچنین از لحاظ منطقی و عقلانی چرا اسماعیل بعد از این حادثه برای بازگرداندن زنش به زندگی با دادن یک فرزند به او، به سراغ زن مجهول الحال و معتادی چون زری رفته است، در حالیکه با شهرت و ثروتی که داشت میتوانست براحتی یک دختر پاک و سالم را به زنی گرفته و از او بچهدار شود؟!
از سوی دیگر ماجرای ارباب و کلفتی و نگاه متکبرانه و از بالا به پایین به نوکر و کلفت برای زمانهای گذشته و حداقل قبل از انقلاب است نه در جامعه امروز. خانم جان در داستان چندان پیر نیست و پسرش حمیدرضا نیز جوان است و در نتیجه نگاه او به کلفت و نوکر تناسبی با زمان حال ندارد.
کلام آخر
در پایان باید گفت وقتی سریالهای پیشین نعمت الله بدلیل حجم زیادی از خشونتهای کلامی، درگیریهای لفظی و تنشهای تهدیدآمیز میان کاراکترها در زمان پخش از تلویزیون با انتقادات جدی مواجه شدهاند؛ چرا دوباره به چنین فیلمسازانی اجازه داده میشود که فیلم بسازند و بدتر آنکه در فضای بی در و پیکر شبکه نمایش خانگی و عدم نظارت درست و اجرای قوانین ساترا وارد شوند تا بتوانند با خیالی آسوده و براحتی اینگونه خشونت و مصرف مواد مخدر را آشکارا و بی پرده به تصویر بکشند و با قهرمان نشان دادن افراد لات و لاابالی حس مثبتی در بیننده به وجود آورند و بر اثر این بازنمایی نرخ خشونت در جامعه را افزایش دهند و در این شرایط نابسامان اقتصادی و فرهنگی بجای تزریق روحیه امید و نشاطبخشی به جامعه، با اعصاب و روان مخاطبان خود بازی کنند.