سریال تلویزیونی «محرمانه» برخلاف شروع عالی و نفسگیر خود در قسمت ابتدایی در ادامه با افت محسوس در قصهگویی مواجه شده است.
پایگاه خبری هیچ یک ـ گروه هنر: مخاطب امروز از تماشای ملودرامهای یک شکل و مشابه، کمدیهای یکنواخت، در دایره تولیدات مجموعههای نمایشی ایرانی خسته شده و گرایش به روایتهای امنیتی- پلیسی ضمن ایجاد تنوع، برای مخاطب امروز سیما جذاب و گیراست. بعد از سریالهای «گاندو»،« خانه امن»، «سرجوخه» و «تمام رخ» اکنون سریال «محرمانه» به کارگردانی محمود معظمی، نویسندگی مهدی حمزه و تهیهکنندگی سید رامین موسوی در حال پخش از آنتن شبکه سه سیما میباشد.
معظمی همچون ساخته قبلی خود « تمام رخ» باز هم به سراغ قشر داروساز و تحریمهای پزشکی رفته ما اینبار داستان خود را در بحبوحه شیوع کرونا روایت میکند. ترکیب کردن مسئلهای زنده مانند کرونا با داستانهای جاسوسی که به خودی خود همواره جذاب است، دستمایه بسیار خوبی برای سازندگان سریال «محرمانه» است اما باید دید تا چه حد توانستهاند از این مهم استفاده کنند؟
داستان «محرمانه»
دوران کرونا دوران بسیار سختی برای مردم ایران و مردم جهان بود و واقعا لزوم ساخت فیلم درباره این دوران به شدت احساس میشود؛ چراکه هیچ چیز ماندگار تر از یک اثر نمایشی نمیتواند روایتگر سختیها و زحمات کادر درمان در این دوران باشد. «محرمانه» میخواهد روایتگر پیشرفتهای علمی و تلاشهای دانشمندان کشورمان در حوزه پزشکی و ساخت واکسن کرونا و نمایشی جذاب از پشت پرده تلاشهای دانشمندان ایرانی باشد.
در این سریال همچون « تمام رخ« مخاطب دو خط کلی داستانی پیش رو دارد: یکی قصههای خانوادگی که در دل آن مفاهیمی چون اهمیت حفظ اصالت ها، معرفی خانواده به عنوان رکن اساسی خوشبختی ، عقوبت لغزش ها و … جانمایی شده است و وجه دوم، موضوعات استراتژیک را در برمیگیرد که از ماجرای ترور دانشمندان نخبه ایرانی شروع شده و به تحریم دارویی، مافیای دارو و پروژه نفوذ و سنگ اندازی در مسیر تولید واکسن داخلی میپردازد.
«محرمانه» با محوریت قرار دادن خانواده « فرهمند» و طراحی مشاغل ویژه برای اعضای این خانواده سعی دارد از چند وجه گوناگون داستان التهاب برانگیز خود را روایت کند؛ سینا_ پسر خانواده _ که در رأس ماجرا و مرکز ساخت واکسن کرونا ایرانی قرار دارد تا مخاطب شاهد تلاشهای شبانه روزی تیم جوان ایرانی برای تولید واکسن داخلی باشد، سارا_ دختر خانواده_ بعنوان پرستار نمونهای از هزاران پرستار و دکتر فداکار و ایثارگری است که ماهها رنج دوری از خانه و فرزندان خود را به جان خریدند تا در این دوران سخت به یاری مردم بشتابند و برخی نیز در این مسیر به شهادت رسیدند، کامران _ داماد خانواده_ نیز خبرنگاری جسور است که میکوشد تا از پشت پرده باندهای مافیای دارو پرده بردارد. فیلمساز با هوشمندی با قرار دادن شخصیتهای داستان در مشاغل حساس و در ارتباط مستقیم با بحث کرونا تلاش دارد تصویری همه جانبه از این دوران به تصویر بکشد اما متأسفانه «محرمانه» برخلاف شروع عالی و نفسگیر خود در قسمت ابتدایی در ادامه با افت محسوس در قصهگویی مواجه شده است.
شخصیتهایی که جان نمیگیرند!
داستانهای پلیسی ـ جاسوسی حتما باید یک شخصیت جذاب و کاریزماتیک محوری و قدرتمند داشته باشند و در مقابلش یک ضد قهرمان باید وجود داشته باشد اما در «محرمانه» سیر روایی فیلمنامه متشتط و پراکنده است و شخصیتها چه در قالب تیم درمان و مأموران امنیتی و چه مافیای دارو و جاسوسان خوب پرداخت نشدهاند. یکی از دلایل آن قطعا انتخاب نادرست بازیگران سریال میباشد. برخی نقشها با بازیگرانش همخوانی ندارند. این امر نشان میدهد یا دست کارگردان برای انتخاب بسته بوده یا اینکه حسن سلیقه خوبی نداشته است؛ بعنوان نمونه زهیر یاری در نقش سینا و لاله اسکندری در نقش لیلی حکیم آوا از نظر سنی تناسبی با تقش خود ندارند و همچنین بازیگر نقش سارا بازی بسیار تصنعی و ضعیف دارد و نمیتواند همراهی و همدلی مخاطب را در نقش پرستاری در مواجهه با شرایط سخت کرونا برانگیزد. سولماز حصاری نیز در نقش یک پرستو که برای گرفتن اطلاعات محرمانه به پدر سعید نزدیک میشود پرداختی بسیار کلیشهای دارد. از آنسو نیز مأموران امنیتی چون کاظم و طاها و … هم به دلیل شخصیت پردازی ضعیف و هم بازی تصنعی که ناشی از عدم راهنمایی درست کارگردان است، نمیتوانند اوج زیرکی و هوشیاری مأموران اطلاعاتی کشور را به مخاطب نشان دهند. بویژه آنکه برخی دیالوگها بشدت از شعارزدگی رنج میبرند؛ از دیالوگها درباره درز اطلاعات حساس دارویی کشور، لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی برای پیشگیری از شیوع کرونا و حتی مسائلی مثل تولید ملی و ترک اعتیاد گرفته تا تهدیدهای جاسوسان بویژه شخصیت مهراوه( نسیم ادبی).
کلام آخر
در مجموع میتوان گفت «محرمانه» یک سریال متوسط است که ساختارش با نیازهای امروز کشور هم سازگاری دارد؛ اما فیلم نامه آن طوری به رشته تحریر درآمده که فاقد توان اثرگذاری بر مخاطب و صلابت لازم برای شکل گیری یک سریال امنیتی جاسوسی است. در واقع سیر سریال سازی در این ژانر در سیما در حال طی کردن مسیری سراشیبی و روبه سقوط است؛ از فصل اول سریال «گاندو» گرفته تا «خانه امن» ، «سرجوخه»، «تمام رخ» و محرمانه،سریالها روز به روز چه از لحاظ فنی و چه محتوایی ضعیف تر شدهاند، گویی سریالهای امنیتی تنها بخاطر برچسب سفارشی بودن باید بدون هیچ دقت و مهارتی ساخته شوند و این هشدار و زنگ خطری برای مسئولان فرهنگی وهنری کشور میباشد که هرچه زودتر فکری بحال تولیدات تلویزیون انجام دهند تا فاصله میان مردم و رسانه ملی بیش از این نشود.