در میان فهرستی از کنجکاویها، فیلماولیها را میتوان کنجکاویبرانگیزتر به حساب آورد؛ آیا قرار است پدیده اصلی جشنواره، از میان همین پروژههای ناشناخته، متولد شود؟
به گزارش پایگاه خبری هیچ یک _ حالا اصطلاح فیلم اولیها نه تنها آن تصورات رایج فیلمهای بیکیفیت را برهم زده که در یک دهه اخیر حتی از کنجکاوبرانگیزترین آثار جشنواره فیلم فجر شده است، جریانی که در یک دهه اخیر شکل ویژهای به خود گرفته و از پس آن فیلمسازان مستعدی همچون سعید روستایی، نیما جاویدی، حسین دارابی، امیرعباس ربیعی، محمدحسین مهدویان، هادی حجازیفر و… به سینمای ایران معرفی شدهاند.
با احیای بخش «نگاه نو» در دوره پیشروی جشنواره فیلم فجر، حالا نگاهها به این جریان معطوف شده است تا ببینیم کدام یک از فیلمسازانش مسیری تازه در سینمای ایران را پیگیری میکنند.
ماجرای فیلمهای اول اما قصه پر فراز و نشیبی دارد، بخشی که از همان سالهای نخست برگزاری جشنواره فیلم فجر اعلام موجودیت کرد و با عنوان فیلمهای آماتوری یاد میشد و البته سهمی در فصل جوایز با عنوان «بهترین فیلم اول» هم برای کارگردانانش داشت.
این روال تا نیمه دهه ۸۰ برقرار بود تا اینکه به بخشی مجزا در نیمه دوم همین دهه تبدیل شد تا ضمن ایجاد فضای رقابتی جدیتر، امکان قضاوت بهتر آنها هم به وجود بیاید. به همین ترتیب در سال ۸۷ و در دوره بیست و هفتم این رویداد عنوان «نگاه نو» به ترکیب جشنواره اضافه شد تا فیلم های اول و دوم کارگردانان مورد داوری قرار بگیرند.
این روند تا سال ۹۴ با عنوان «نگاه نو» و «نوعی نگاه» ادامه داشت اما با ظهور فیلمسازان توانمند که توانسته بودند نگاهها را در کیفیت فیلمسازی و البته ارائه محتواهای جدید به خود جلب کنند، سیاستگذاران جشنواره در تصمیمی تازه ضمن حذف این بخش، امکان رقابت فیلمهای اول را با سایر فیلمسازان فراهم کردند.
این اما همه ماجرای فیلمهای اول نیست، در دوره سی و نهم همزمان با فراگیری بیماری کرونا و با کاهش تولیدات سینمای ایران بار دیگر «نگاه نو» از جشنواره رخت بربست و این مسیر در دو دوره دیگر هم پیگیری شد. در دوره چهل و دوم اما با رسیدن ۵۱ فیلم به دبیرخانه این رویداد که سهمی ۵۰ درصدی از متقاضیان حضور را داشتند، متولیان تصمیم گرفتند تا دوباره «نگاه نو» به بخشهای جشنواره الحاق کنند.
حالا در دوره چهل و دوم، دوازده فیلم در بخش فیلم اولیها به رقابت میپردازند، آثاری که گرچه کارگردانانشان اولین قدم را در سینمای حرفهای برمیدارند اما اسامی شناختهشدهای را در دل خود دارند؛ «آپاراتچی» ساخته قربانعلی طاهرفر، «باغ کیانوش» ساخته رضا کشاورز حداد، «بیبدن» ساخته مرتضی حسینعلیزاده، «پرویزخان» ساخته علی ثقفی، «تمساح خونی» ساخته جواد عزتی، «شکار حلزون» ساخته محسن جسور، «ظاهر» ساخته حسین عامری، «قلب رقه» ساخته خیرالله تقیانیپور، «پرواز ۱۷۵» ساخته محمدحسین حقیقت، «مجنون» ساخته مهدی شامحمدی، «ملکه آلیشون» ساخته ابراهیم نورآورمحمد و «نپتون» ساخته محمدابراهیم غفاریان عنوان ۱۲ فیلمی است که قرار است برای کسب سیمرغ «بهترین فیلم اول» با یکدیگر به رقابت بپردازند.
در این گزارش از پنج زاویه به مرور نکتههای مرتبط با آثار کارگردانان فیلماولی در چهلودومین جشنواره فیلم فجر میپردازیم:
نگاه اول؛ چهرهها
در نخستین دورههای برگزاری جشنواره فیلم فجر، در کنار بخش اصلی که با عنوان «سینمای حرفهای» برگزار میشد، بخشی از فیلمها که بیشتر هم اولین ساخته خالقانشان بودند در بخش «آماتور» مورد قضاوت و داوری قرار میگرفت و این پیشفرض وجود داشت که اساسا «فیلماولیها» هنرمندانی آماتور و ناشناخته هستند. در دورههای بعد اما نه فقط نام این بخش تغییر کرد که نگاه به سینماگران تازهنفس و ساختههایشان هم از اساس دستخوش تحول شد.
مروریبر فیلمهای راهیافته به بخش «نگاه نو» در جشنواره امسال هم نشان میدهد که چهرههای شناختهشده چه در مقام کارگردان و فیلمنامهنویس و چه در مقام بازیگر، حضوری قابل توجه در این بخش دارند.
شاخصترین چهره هم بیتردید جواد عزتی است که در این دوره از جشنواره بهعنوان کارگردان فیلم «تمساح خونی» را به سرانجام رسانده است. فیلمی که علاوهبر خود عزتی سعید آقاخانی هم در آن ایفای نقش کرده است.
کاظم دانشی هم کارگردان جوانی است که دو سال پیش با فیلم «علفزار» بهعنوان اولین تجربه کارگردانیاش در جشنواره فجر حضور داشت و مورد تحسین قرار گرفت و امسال در مقام فیلمنامهنویس فیلم «بیبدن» از او به جشنواره رسیده است.
فیلمی که مرتضی علیزاده آن را کارگردانی کرده و مانند «علفزار» اقتباس شده از پروندههای جنایی واقعی است. الناز شاکردوست از چهرههای خوش اقبال در دورههای اخیر جشنواره فجر ایفاگر نقش اصلی در این فیلم است.
از منظر بازیگران شاخص در بخش «نگاه نو» میتوان به سعید پورصمیمی هم اشاره کرد که در همکاری با علی ثقفی بهعنوان یک فیلمساز فیلماولی، نقش اول فیلم سینمایی «پرویزخان» را ایفا کرده است.
شهرام حقیقتدوست هم از بازیگران شناختهشدهای است که امسال دو فیلم «باغ کیانوش» و «قلب رقه» را در بخش فیلماولیها دارد. این بازیگر در «قلب رقه» با فرهاد قائمیان و محمدرضا شریفینیا همبازی بوده است.
در کنار بازیگران باسابقه، چهرههای جوانتر عرصه بازیگری هم امسال در بخش فیلماولیها حضور دارند که از شاخصترین آنها میتوان به ایفای نقش سجاد بابایی در «مجنون»، تورج الوند در «آپاراتچی»، نوید پورفرج در «بیبدن» و آرمین رحیمیان در «نپتون» اشاره کرد.
اینها همه بازیگران جوانی هستند که در همان گامهای اولیه نقشآفرینیشان در مقابل دوربین تحسین شدند و حالا باید دید در همکاری با کارگردانان فیلماولی، چه عملکردی در جشنواره فجر خواهند داشت.
نگاه دوم؛ قصهها
یکی از کنجکاویها درباره فیلمهایی که کارگردان فیلماولی دارند، سوژههایی است که آنها را برای ورود به میدان خطیر فیلمسازی ترغیب کرده است. در یک نگاه کلی و براساس خلاصه داستانهای منتشر شده درباره ۱۲ فیلم راهیافته به بخش «نگاه نو» در جشنواره چهلودوم فیلم فجر، میتوان گفت فیلماولیهای امسال با تنوعی از ایدهها و قصهها در این رویداد حضور خواهند داشت.
پرداختن به سوژههای تاریخی بهویژه مرتبط با تاریخ انقلاب و دفاع مقدس معمولا با چالشها و حساسیتهایی مواجه است و به همین دلیل ورود فیلماولیها به این حوزه شاید در نگاه اول توأم با ریسک باشد اما این قصهها در بخش نگاه نو جشنواره امسال نمایندگان قابل توجهی دارند. از «مجنون» که به حماسهسازی شهید مهدی زینالدین میپردازد، تا «آپاراتچی» که نیمنگاهی به تلاشهای یک فیلمساز آماتور برای ساخت فیلم در سالهای جنگ میپردازد. تجربههایی همچون «باغ کیانوش» و «پرواز ۱۷۵» هم هرچند بهطور مستقیم از دفاع مقدس نگفتهاند اما ارجاعاتی به حال و هوای مضمونی آن دارند.
«قلب رقه» هم هرچند به تحولات سوریه و نقش داعش در منطقه پرداخته است اما میتوان آن را در دسته فیلمهای سینمای مقاومت قرار داد.
فیلمهای متناسب با مخاطبان کودک و نوجوان هم در بخش «نگاه نو» نمایندگان مهمی دارند که علاوهبر «باغ کیانوش» میتوان به دو فیلم «ظاهر» و «ملکه آلیشون» در این حال و هوا اشاره کرد. مهم اینکه فیلم «ملکه آلیشون» از منظر تنوع ژانر به سینمای فانتزی هم نزدیک شده است.
داستان جنایی «بیبدن» و یا روایت پرتره «پرویزخان» از یک چهره ملی را هم میتوان از سوژههای خاص در بخش «نگاه نو» جشنواره امسال به حساب آورد.
«شکار حلزون» و «نپتون» هم دو فیلم دیگر این بخش هستند که هرچند اطلاعات چندانی درباره آنها مخابره نشده اما در دسته فیلمهای اجتماعی قرار گرفتهاند و از همین منظر مورد توجه قرار خواهند گرفت.
در این میان «تمساح خونی» هم یک تجربه متفاوت از جواد عزتی است که ژانر خاص کمدی اکشن را نمایندگی میکند و به همین دلیل کنجکاوی زیادی برای رونمایی از آن وجود دارد.
نگاه سوم؛ تجربهها
مخاطبان و منتقدان گاهی در جشنواره فیلم فجر به فیلمهایی اقبال نشان دادهاند که رویکرد ساختشان متفاوت بوده است، فیلمهایی که تجربه تازهای در فیلمسازی را برای سینمای ایران رقم زده و از همین منظر توانستهاند مخاطبانی را هم جذب کنند، «مسخره باز» به کارگردانی همایون غنیزاده، «بدون مرز» به کارگردانی امیرحسین عسگری، «بیرویا» به کارگردانی آرین وزیردفتری و… جزو آثاری از کارگردانان فیلماولی هستند که همزمان با آنکه قصههایی تازه را ارائه میکردند به دلیل اینکه در تولید از فیلمسازی مرسوم فاصله گرفتهاند، توانستهاند بخشی از مخاطبان را با خود همراه کردند.
در فهرست فیلمهای راهیافته به بخش «نگاه نو» جشنواره امسال هم فیلمی با چنین ویژگیای وجود دارد. فیلمی که پیش از این در جشنواره فیلم کودک رونمایی شده و اتفاقا توانسته بود نظر داوران را به خود جلب کند. «ملکه آلیشون» عنوان فیلمی است که کارگردانش برای ساختش ۹ سال زمان گذاشته است.
ابراهیم نورآور محمد که در اولین گام برای ورود به سینمای حرفهای فیلمی در ژانر کودک و نوجوان را آزموده است، آن را سختترین تجربهاش توصیف میکند، فیلمی که با نگاه کردن به تصاویرش احتمالا ناخودگاه به یاد فیلمهای هالیوودی بیفتید، فیلمی که قصهاش در جنگل اتفاق میافتد و روایتگر داستان پسربچهای است که از درخت و جنگل متنفر است.
تجربه نورآور محمد در فیلمسازی اما در نوع خود جالب است، گرچه در صحبتهای مسئولان سینمایی بارها و بارها شنیدهاید که از اشتغال یک گروه ۲۰۰ نفره هنگام ساخت یک فیلم سخن میگویند، نورآور محمد اما تاکید کرده که کارهای مختلف این فیلم را خودش به تنهایی انجام داده، گاه لوکیشنها را ساخته، گاه لباسها را طراحی کرده، گاهی مشغول انجام صدابرداری بوده، گاهی تدوین را به سرانجام رسانده و… به طوری که در فهرست عوامل فیلمش تنها نام بازیگران کودک را میشود دید، بازیگرانی که برخی از آنها وقتی تولید فیلم شروع شد ۶ ساله بودند اما در پایان تولید ۱۲ ساله شدهاند و کارگردان با تمهیدات گریم و قابهای پرسپکتیو توانسته افزایش سن آنها در فیلم را کنترل کند، روندی که به گفته خودش باعث شد ۹ سال ساخت «ملکه آلیشون» طول بکشد.
نگاه چهارم؛ سوداییها
با آنکه بازگشت بخش فیلماولیها خبری خوشایند برای بخشی از سینماگران بود اما میشود دورههای مختلف جشنواره و اظهارنظر فیلمسازان جوان را مرور کرد، همان جایی که نسبت به این جداسازی اظهار ناخشوندی میکردند و گاه با اعتراض آنها مواجه بود. معترضان اما عنوان میکردند با این تمایز امکان قضاوت تمام ابعاد مختلف فیلمشان از آنها سلب میشود و تنها باید برای یک سیمرغ یعنی جایزه بهترین فیلم اول رقابت کنند.
در چندسالی آثار راه یافته به جشنواره فیلم فجر در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو به شکل مجزا از هم داوری شدند، برخی از فیلمهای اول توانستهاند در بخش سودای سیمرغ هم حضور داشته باشند. امسال هم ۵ فیلم از ۲۲ فیلم راهیافته به بخش سودای سیمرغ متعلق به فیلمسازان فیلماولی هستند؛ «نپتون»، «مجنون»، «قلب رقه»، «پرویزخان» و «تمساح خونی» ۵ فیلمی هستند که علاوهبر رقابت برای کسب جایزه نگاه نو میتوانند سایر بخش هایشان را هم مورد قضاوت قرار دهند.
به تعبیر دیگر حضور یک فیلم بهصورت همزمان در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو، بیش از کارگردان، برای دیگر عوامل یک شانس محسوب میشود. این آثار از نگاه هیات انتخاب کیفیت سینمایی بالاتری داشتهاند و امکان داوری و قضاوت بخشهای فنی آن از سوی هیات داوران وجود داشته است. به همین دلیل شاید بتوان گفت این ۵ فیلماولی، لااقل از نگاه هیات انتخاب، کیفیت سینمایی بالاتری داشتهاند.
نگاه پنجم؛ کنجکاویها
اما از هر زاویهای که نگاه کنیم، در مواجهه با فیلمهای راهیافته به بخش «نگاه نو»، اصلیترین نکته کنجکاوی بالایی است که نسبت به این آثار وجود دارد. فیلمهایی که هم میتوانند تبدیل به پدیده جشنواره شوند و هم میتوانند بهعنوان تجربه شکستخورده یک فیلمساز گمنام، پس از اولین رونمایی به فراموشی سپرده شوند.
از این منظر در کنار فیلمهایی که اسم و رسمی دارند و خرده اطلاعاتی درباره آنها مخابره شده است، فیلمهای که در سکوت خبری به تولید رسیده و اطلاع چندانی از مختصات تولید آنها نداریم، آثار ویژهتری به حساب میآیند.
در ترکیب ۱۲ فیلم راهیافته به بخش «نگاه نو» جشنواره امسال چهار فیلم «شکار حلزون» به کارگردانی محسن جسور، «پرواز ۱۷۵» محمدحسین حقیقت، «ظاهر» به کارگردانی حسین عامری و «نپتون» به کارگردانی محمدابراهیم غفاریان پروژههایی هستند که در قیاس با دیگر فیلمهای جشنواره، اطلاعرسانی کمتری درباره فرآیند تولید آنها صورت گرفته و به نوعی باید اعتراف کرد پیشبینی چندان دقیقی از کیفیت محتوایی و ساختاری آنها نمیتوانیم داشته باشیم.
در میان فهرستی از کنجکاویها، این دست فیلمها را میتوان کنجکاویبرانگیزتر به حساب آورد؛ آیا قرار است پدیده اصلی جشنواره، از میان همین پروژههای ناشناخته، متولد شود؟