سریال «مستوران» با روایتی جادویی از داستانی اسطورهای ساخته شده است، سریالی که این روزها فصل دومش از شبکه یک سینما در حال پخش بوده و یک داستان کهن را دستمایه جذب مخاطب کرده است.
پایگاه خبری هیچ یک ـ گروه رادیو و تلویزیون: همیشه بشر قصههای افسانهای جذاب بودهاند. گواه این ادعا انبوه آثار ادبی به جا مانده با این مضمون در تاریخ ادبیات جهان و خاصه ایران است. از شاهنامه گرفته تا هزار و یک شب که اولی شاهکار فردوسی برای نظم کشیدن اساطیر ایرانی است تا آخری که کشکولی از داستانهای هندی، عربی و ایرانی به شمار میرود و مولف مشخصی ندارد و هر که توانسته داستانی به هزار و یک شب افزوده است. در ادبیات جهانی هم به نمونههای قدیمی مانند هملت و … جدیدتر انواع مارولها و هری پاتر و بازی تاج و تخت و … میتوان اشاره کرد. استقبال جهانی از ساخت آثار نمایشی در این حوزه نشان میدهد علاقه به قصههای افسانهای متعلق به دوران خاصی نیست و حتی در زمان حاضر بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
با وجود چنین عقبه درخشانی در فرهنگ غنی ایرانی دست آثار نمایشی وطنی در بازنمایی این افسانهها بسیار خالی است. سریال به یادماندنی «سلطان و شبان» شاید تنها نمونه این آثار باشد که بیش از چهار دهه از پخش آن میگذرد.
شبکه یک سیما با همکاری سازمان اوج در اقدامی جسورانه و تحسینبرانگیز به سراغ ساخت داستانی فانتزی و افسانهای در دل تاریخ رفتهاند. ترکیب افسانه، درام و راز در بستر تاریخ که جذابیت بالایی دارد در سریال «مستوران» تحقق یافته است.
داستان سریال «مستوران» اقتباسی آزاد از افسانههای کهن ایرانی است. منابع بسیاری از داستانها و افسانههای کهن ایرانی به کمک فیلمنامه سریال مستوران آمدهاند تا فیلمنامه این سریال را غنی کنند.این سریال تلاش میکند با استفاده از نشانههایی همچون «کتاب لوح» و تلفیق آن با عرفان ایرانی و اسلامی چنان به عمق روایتهای ناشی از ادبیات کهن ایران نفوذ کند که همه چیز در جای خود و به درستی شکل بگیرد. سریالی که قابی از زندگی مردمانی را به تصویر میکشد که از قرار در سالهای حکومت صفویان و غزنویان به سر میبرند.
لسانالحق طباطبایی، پژوهشگر و مؤلف حوزه ادبیات فارسی و فرهنگ عامه درباره لزوم ساخت چنین آثاری عنوان کرد: مجموعه «مستوران» اثر مهمی است؛ چراکه از دریچه آن فرهنگ منتقل میشود. قصههایی که در «مستوران» روایت میشود بخشی از فرهنگ عامیانه ماست و روایت آنها جزئی از فرهنگ عمومی ما محسوب میشود و زمانی که این عناصر بهعنوان سریال و تصویر در معرض دید خیل عظیمی از جمعیت قرار میگیرد، فرهنگ را انتقال میدهد و این انتقال فرهنگی بخشی از هویت ماست.
داستان فصل دوم مستوران
فصل اول سریال «مستوران» به کارگردانی مسعود آب پرور در تابستان ۱۴۰۱ و در ۲۶ قسمت از شبکه اول سیما پخش شد. داستان فصل اول درباره دزدیده شدن پسربچهای به نام لطفعلی توسط یک قبیله وحشی و تلاش پدر و مادرش برای بازگرداندن او بود. این روزها فصل دوم «مستوران» به کارگردانی علی هاشمی و نویسندگی محمد حنیف از شبکه اول سیما در حال پخش میباشد. ماجرای فصل دوم درباره لطفعلی است که حالا به سن جوانی رسیده و عاشق_ ماه منیر_ دختر حاکم شهر شده است.
درست است شخصیت لطفعلی در فصل نخست حضور کمی داشت و بیشتر سریال در غیبت و دوران گمشدن او روایت میشد اما آنچه در ذهن مخاطب از کودکی لطفعلی نقش بسته کودکی خاص با کمالات و صاحب مکاشفات است و بعبارتی قهرمان گمشده داستان بود، درحالیکه لطفعلی فصل دوم گویی از این ویژگیها جداشده و حتی با ناحوانمردی عشق دوران نوجوانی و ابتدای جوانی خود یعنی سوده را رها کرده و در یک نگاه عاشق دختر حاکم میشود. گفتنی است حضور لطفعلی بعنوان یک مرد غریبه حتی بعنوان طبیب در خلوت دختر حاکم نیز سازگاری چندانی با مناسبات فرهنگی و اجتماعی ایران قدیم نیز ندارد و گویی فیلمساز برای جذابیت بیشتر داستان خود چنین رابطه عاشقانهای را متناسب با جامعه امروزی بیان میکند، گرچه در جامعه امروز نیز بر اساس عرف اخلاقی و دینی چنین خلوت های عاشقانهای بین دختر و پسر نامحرم مردود است.
شخصیت لطفعلی با پرداخت بهتری میتوانست قهرمان اخلاق مدار و دوست داشتنی مستوران بماند، اگر بجای گپ و گفت های طولانی با ماه منیر زودتر وارد حل و فصل مشکلات مردمان شهر میشد و با قدرتی که بواسطه وصلت با دختر حاکم بدست آورده گامی مؤثرتر جهت بهبود وضعیت مردمان شهر برمیداشت.
نگاهی به روایتگری سریال
«مستوران»برای روایت داستان جادویی خود در ساختار، پایبند به قصه گویی کلاسیک است. برای همین از محمدرضا سرشار (رهگذر) به عنوان راوی استفاده کرده است تا حس خاطرهانگیز برای قدیمیها به واسطه قصه ظهر جمعه ایجاد کند و هم نقالی تصویری را نشان بدهد. شیوه روایت شهر مستوران از زبان راوی حالوهوای «هزار و یک شب» و «داستان شب» را دارد و شعرهای زیبا و دلکش از شاعران پارسی که ابتدای هر قسمت متناسب با روند داستان با خوشنویسی بر صفحه نگاشته و سپس خوانده میشوند از نقاط قوت مهم روایت نویسندگان سریال میباشد.
گرچه در برخی موارد این اشعار خوانده شده موجب از بین بردن عنصر غافلگیری برای مخاطب میشود. گاهی شعرها بهگونهای انتخاب میشوند که بعضاً مخاطب میتواند از محتوای شعر به اتفاقاتی که قرار است در قسمت پیش رو ببیند، پی ببرد. در حالیکه استفاده از شعرهای رازآلودهتر سبب میشود تا عنصر تعلیق، همچنان همسفر مخاطب بماند و مخاطب با هیجان بیشتری داستان را دنبال نماید.
داستانی از تقابل خیر و شر
«مستوران» روایتی سرراست از تقابل خیر و شر است و در این راستا عناصر و اشارات زیادی در سریال وجود دارد که آن را اثری دارای بار سیاسی و ایدئولوژیک جلوه میدهد و از این جهت تماشای آن برای اقشار مختلف جذاب خواهد بود.
قبیله وحشیها در این سریال ظاهرا نمادی از غرب (در معنای سیاسی) است و شهر مستوران هم نمادی از ایران. وحشیها شکل و شمایل و لباس پوشیدنشان متفاوت از مردم شهر مستوران است (شکل و شمایلی که بیشباهت به شخصیتهای سریال «وایکینگها» نیست).
آنها مال و ثروت فراوانی دارند و کارشان غارت اموال و «امنیت» دیگران است؛ البته بین خودشان قوانین سفت و سختی برای جلوگیری از دزدی دارند. آنها در شهر مستوران یک «نفوذی» بنام «جهاندخت» دارند که نمادی از منافقان داخلی میباشد. نفوذی که آسیب آن از هر دشمن خارجی بیشتر است و پایه فتنهها و آشوبها توسط او بنا میشود.
کلام آخر
در پایان باید گفت لازم نیست یک سریال تاریخی مبتنی بر افسانهها و داستانهای ایرانی بهگونهای عظیم و بهعنوان نمونه باچندین هزار سیاهی لشگر و طراح صحنه و لباس خاصی ساخته شود، درحالی که در فیلمها و سریالهای ایرانی به خلق و خو و جهانبینی مردمان روزگار قدیم کمتر توجه میشود و مسائلی مانند طراحی صحنه و لباس اولویت بیشتری دارد.
درست است فضاسازی متناسب، نقش عمدهای در جذابیت و باورپذیری داستان دارد اما نباید محتوا و مفهوم قربانی زرق و برق ظاهری داستان شود.«مستوران» نمونه قابل قبولی از روایت داستانی غنی از فرهنگ ایرانی در قالب فضاسازی متناسب با زمان گذشته است. شاید ریتم داستان گاهی کند شود اما بقدری وجه خیال انگیزی و لحن شاعرانه داستان و جلوههای ویژهاش به اندازهای قوی است که مخاطب را با خود همراه میسازد، گرچه این سریال نیز مانند بسیاری از سریالهای دنباله دار ایرانی نسبت به فصل اول افت محسوسی داشته است.
یکی از دلایل این است که فصل دوم «مستوران» در روایت داستان و شناساندن شخصیتهای خیر و شر خود تازگی فصل نخست را ندارد و بجای روایت داستانک های جذاب و پرداخت بهتر به شخصیتهای تازهای چون نوذر، نگین، نورا و باقی بازیگران تمام تمرکز خود را به نمایش دیالوگهای عاشقانه میان لطفعلی و ماه منیر گذاشته است.
با وجود تمامی نکات ذکر شده ساخت«مستوران» را باید اقدامی جسورانه و قابل تحسین دانست که لازم است با حمایت مدیران و مسئولان فرهنگی کشور شروعی بر ساخت آثار نمایشی برگرفته از داستانهای کهن ایرانی باشد،آن هم در زمانهای که بویژه نسل جدید در معرض هجوم انواع و اقسام فیلمهای غربی بر اساس افسانههای تخیلی و گاه سرشار از خشونت و سیاهی و مبتنی بر پیامهای ضد اخلاقی و ضد دینی هستند.
نویسنده: نفیسه ترابنده