هیچ یک کارآفريني و راهاندازي کسبوكار بيشتر به شکل يک حرکت فردي در ذهنها ترسيم شده است.
1) اغلب افراد دوست دارند مانند يک قهرمان يکتنه دل به دنياي کسبوكار بزنند و روحيه انحصارطلبي آنها اجازه نميدهد در موفقيت احتمالي آن با فرد ديگري شريک شوند! ولي هميشه در کنار چشيدن لذت موفقيت به تنهايي، ترس از مسير پرپيچ و خم و ناهموار هم وجود دارد که لزوم داشتن يک همراه براي طي کردن آن را منطقي ميکند. البته داشتن شريک هم کم ترسناک نيست؛ از ضربالمثلهاي معروف ايراني که در باب مضرات شريکداشتن گفته شده تا داستانهايي که از دور و نزديک از شراکتهاي ناموفق شنيدهايم و دوستيهايي که در نهايت به شکايتهاي قانوني کشيده شدهاند. با اين حال پژوهشهاي انجامشده در امآيتي نشان ميدهد کسبوكارهايي که چند موسس دارند ازکسبوكارهاي تکموسس موفقترند و به نظر ميرسد ريسک پذيرفتن يک شريک براي راهاندازي کسبوكار به نتايج آن ميارزد. چند دليل براي اينکه بهتر است براي راهاندازي و هدايت کسبوكارتان هم موسس پيدا کنيد: ابتدا بدانيد و ايمان بياوريد که ايده همه چيز نيست، در واقع ايده بدون اجرا هيچ چيز نيست! پس اگر فکر ميکنيد چون ايده از شماست شايستگي و توان اجراييکردن و هدايت تکنفره آن را هم داريد سخت در اشتباه هستيد.
2) قاعدتا شما براي شروع يک کسبوكار همه تخصصهاي لازم را نداريد. ممکن است بيشتر فني باشيد تا کسبوكاري يا ممکن است بيشتر در توسعه محصول مهارت داشته باشيد تا در فروش آن. حتي اگر عالم دهر هم باشيد و همه تخصصها را داشته باشيد، باز هم بهتر است زمان محدود خود را صرف تخصصهاي اصليتان کنيد. شروع يک کسبوكار خيلي سخت است. اين را چند روز بعد از اينکه آدرنالين ناشي از هيجان جرقه ايده جديد فروکش کرد و خواستيد رسما وارد اجرا شويد بهتر درک ميکنيد. گيجي روزهاي اول و تصميمگيري براي کارهايي که بايد انجام بدهيد با وجود يک همراه راحتتر خواهد بود. مسيري که در پيش داريد علاوه بر فشارهاي مادي نيازمند تحمل بارهاي روحي زيادي است. راهاندازي کسبوكار و پيشبردن آن استرس زيادي دارد که اگر دو نفر يا بيشتر باشيد تحمل اين بارها و استرسها براي شما راحتتر خواهد بود.
3) دو مغز بهتر از يک مغز است! هنگام رويارويي با يک مشکل يا يک مسئله پيچيده، اينکه بتوانيد از چند زاويه متفاوت (و حتي متضاد و مخالف) به آن نگاه کنيد يک نعمت بزرگ است. مشاور جاي همموسس را نميگيرد. نميتوانيد به جاي آغاز کار با همموسس به فکر استفاده از مشاور در زمانهاي بحراني باشيد. مشاور به اندازه همموسس درگير و دلسوز کسبوكار نيست و آن را متعلق به خود نميداند و حاضر نيست در هر ساعتي از شبانهروز براي حل مسائل آن زمان بگذارد.
و در آخر اينکه وجود همموسس ريسک سرمايهگذاري و تحمل مخاطرات آن را پايينتر ميآورد.خلاصه اينکه هم تجربه و هم آمار و ارقام نشان ميدهند داشتن همموسس با وجود دشواريها و ترسها از نداشتن آن بهتر است. البته با توجه به نکات مهم و پيشگيريهايي ميتوان ريسکهاي راهاندازي کسبوكار با چند موسس و شراکت را کاهش داد. در مطلب بعدي به اين ميپردازم که در انتخاب همموسس به چه نکاتي بايد توجه کرد.