هیچ یک،امروزه استارتآپهاي مبتني بر تکنولوژي، این امکان را به وجود آوردهاند که براي شروع کسبوکار نياز به سرمايه چنداني نيست، ميتوان از طريق يک اپليکيشن يا سايت، كار را پيش برد و در واقع مرحله آغاز يک کسبوکار، ارزان شده است.
اما آن هم مهارت ميخواهد، يعني ممکن است که شما اپليکيشن را آماده ميگيريد، ولي اگر متخصص استفاده از آن نرمافزار نباشيد، خودش يک دغدغه به وجود ميآورد. در دنياي امروز بسياري از کارها از راه دور، دورکاري يا همان سيستمهاي الکترونيکي انجام ميشود؛ ما حتي دهکدهي الکترونيکي داريم، بسياري از تجارتها به صورت الکترونيکي انجام ميشود، به دليل اين که با هزينه کمتر ميتوان بهرهوري بيشتري ايجاد کرد. از همين بانکداري الکترونيکي در کشور خودمان همه استفاده ميکنيم، هزينههايمان هم به عبارتي پايين آمده است. افرادمان متخصصتر شدهاند يعني مهارتشان بيشتر شده و توسعه کارشان بيشتر شده و تنوع کارها از کار اجرايي به کارهاي خدماتي رسيده است؛ کارهاي فني تا حدودي خدماتي شدهاند، کارهاي توليدي بيشتر به سمت خدماتي رفتهاند، يعني در همه اينها تغييراتي به وجود آمده است؛ و شايد از حداقل افراد، حداکثر استفاده بهينه را در اين شرايط بتوان انجام داد.
اما توصيه من اين است كه به صنايع نويني که در حال حاضر دارد وارد سيستمها ميشود و به بخشهاي کارآفريني توجه بيشتري داشته باشيم. خيشلي از ايدهها ميتواند شروع يک کسبوکار جديد باشد، بدون اينکه تا به حال روي آن مانور زيادي داده باشند. با تامل روي آنها ميبينيم واقعا يک روش کمهزينه براي شروع بسياري از کارها ميتواند وجود داشته باشد. امروزه اينها در بازار با نام استارتآپها شروع کردهاند و دارند يک حوزه را از آن خود ميکنند. فکر ميکنم بايد به دنبال اين باشيم که با اين روشها و ترفندها و ارتباطات هم دانش بيشتري کسب کنيم، هم با حداقلها وارد جامعه اقتصادي شويم و هم در جامعه اقتصادي نقشآفريني داشته باشيم. اين ترفندها را بايد ياد گرفت؛ چه بازاريابي باشد، چه مهارت گفتوگو، حتي روانشناسي طرفهاي مقابل در مذاکره و گفتوگو در ابتداي راهاندازي يك استارتآپ.اينها مواردي است که ميشود از فرصتهاي بالفعل و بالقوه آن در بازار استفاده کرد. ولي مهمتر اين است که بازاري را که ميخواهيم در آن کار کنيم شناسايي کنيم.
يعني نگاهي که من و شما به عنوان يک آدم عادي به يک بازار کار داريم تا وقتي كه مترصد اين هستيم که کاروکسبي را راهاندازي کنيم، متفاوت خواهد بود. شاید من به حوزه کار یک رسانه فقط به عنوان يك مصرفکننده نگاه ميکنم؛ ولي آن رسانه به محتوای تولیدی به عنوان چيزي كه ميتواند يک کسب درآمدي براي رسانه باشد، نگاه ميکند. به همين علت اگر در حوزهاي هرکسي قرار است وارد شود، تحقيق را تبديل به اولویت کند؛ تحقيق تجاري منطقهاي، تحقيق تجاري بينالمللي. براي رسيدن به يک هدف هميشه بايد آرمانهاي بزرگ داشت؛ اما بايد قدم به قدم جلو برويم تا به آن آرمانهاي بزرگ برسيم. من باز هم مثل همه نوشتههايم در مجله خلاقیت بر اين نكته تاکيد ميکنم که حتما به دنبال اين برويم که بهترين شرايط را براي اينکه خودمان را به دنياي امروز نزديک کنيم به وجود بياوريم و يکي از مهمترين فلسفههاي اين کار، آموزش و مشاوره است. آموزش و مشاوره را در هر حدي از کسبوکارمان که هستيم -حتي در جايي كه فکر ميکنيم آدم موفقي هستيم- باز هم فراموش نکنيم.
ادامه
آذر ۲, ۱۴۰۳
آذر ۲, ۱۴۰۳