نمایش رادیویی «معجزه» به کارگردانی ایوب آقاخانی در ۷ قسمت تولید و پخش شده است.
به گزارش هیچ یک _ «معجزه» از آثار ویلیام گیبسون است که به زندگی هلن آدامز کلر نویسنده نابینا و ناشنوای آمریکایی میپردازد. بر اساس این رمان فیلمی سینمایی در سال ۱۹۶۲ با کارگردانی آرتور پن ساخته شد. این فیلم توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را برای نقشآفرینی آن بنکرافت و اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای نقشآفرینی پتی دوک، از آن خود کند.
ایوب آقاخانی نمایشنامهنویس و کارگردان شناختهشده تئاتر که در عرصه نمایشهای رادیویی نیز فعالیت مستمر و مؤثری دارد، در راستای معرفی آثار ادبی و دراماتیک ایران و جهان به سراغ رمان «معجزه» گیبسون رفته است و نمایشی رادیویی در ۷ قسمت را بر اساس این رمان تولید و پخش کرده است. این رمان توسط محمد امیریاراحمدی برای رادیو تنظیم شده است.
بازیگران پنجمین قسمت نمایش رادیویی «معجزه» به ترتیب اجرا عبارتند از شهیندخت نجفزاده، ماندانا اصلانی، شیرین سپهراد، فریبا طاهری، احمد گنجی، مهدی طهماسبی و مهین نصری در نقش «عمه ایو».
محمدرضا قبادیفر افکتور، رضا طاهری صدابردار و مهتاب امینی تهیهکننده دیگر عوامل نمایش رادیویی «معجزه» هستند.
در قسمتهای پیشین نمایش رادیویی «معجزه» شنیدیم که هلن دختر خانواده کلر در سن ۶ ماهگی به دلیل ابتلا به بیماری ناشناختهای توان بینایی و شنوایی خود را از دست داد. ۶ سال تلاش خانواده برای معالجه وی بیثمر ماند. هلن که از یکسو به دلیل نابینایی و از یکسو به دلیل ناشنوایی قادر به تکلم نیست و با رفتارهای ناهنجار خود باعث میشود خانواده کلر محیط شهر را ترک کرده و به خانهای بزرگ اما دورافتاده نقل مکان کنند. کاپیتان کلر پدر هلن که در جنگهای داخلی آمریکا فرماندهی شاخهای از ارتش جنوب را بر عهده داشته، بعد از جنگ به روزنامهنگاری روی آورده و روزنامهای محلی را در آلاباما منتشر میکند. جیمز پسر کاپیتان که از همسر اولش به یادگار مانده از زندگی کسالتبار در خارج از شهر ناراضی است و همواره با سخنان تحقیرآمیز درباره هلن باعث آزردگی زن پدرش کاتی میشود.
تا اینکه در بعدازظهر تابستان عمه ایو که از شهر به دیدن آنها آمده از کاپیتان کلر پدر هلن میخواهد تا برای پزشک مشهوری در شمال آمریکا نامهای بنویسد و از وی بخواهد تا هلن را تحت معالجه قرار بدهد. کاپیتان که امید خود را برای نجات هلن از دست داده با این پیشنهاد مخالفت میکند اما با اصرار عمه ایو و همسرش کاتی ناچار به انجام این کار میشود. گرچه دکتر مورد نظر نیز نمیتواند بیماری هلن کوچک را درمان کند اما مشکل او را با دوست دانشمندش گراهام بل در میان میگذارد و به توصیه او هلن را برای آموزش به مؤسسه نابینایان پرکینگز معرفی میکند. آناگنوس رئیس مؤسسه در ملاقات با آنی سالیوان از وی میخواهد به عنوان یکی از بهترین آموزگاران مؤسسه، آموزش هلن را بر عهده بگیرد و برای این کار به خانه هلن در آلاباما برود.
آنی در آموزش هلن با مشکلاتی مواجه میشود و نهایتا ۲ ماه بعد آقای آناگنوس نامهای از هلن دریافت میکند که در آن رفتارهای ترحمآمیز خانواده هلن را به عنوان مانع اصلی در آموزش هلن مطرح میکند.