هیچ یک،ترس انواع مختلف دارد. اما در این میان یکی از آنها کشنده است و آن ترس از اینکه نتوانید کاری را انجام بدهید. اگر همسرم مرا ترک کند، نمیتوانم معیشت خود را تامین کنم. اگر فلان مبلغ درآمد را نداشته باشیم، نمیتوانیم روزگار بگذرانیم.
1- مدیریت ترس
اولین کاری که باید بکنید این است که مطمئن شوید هر کاری را که بخواهید، میتوانید انجام بدهید. این به نظر یک شعار توخالی است، اما جفرز میگوید که هراس یک موضوع روانی نیست، بلکه موضوع آموزشی و فراگرفتنی است. باید خود را مورد بازآموزی قرار دهید و به این نتیجه برسید که ترس جزئی ضروری برای رشدکردن است.
2- «بله»گفتن به جهان هستی
جفرز نمیگوید که میتوانید دنیایتان را کنترل کنید. اتفاقات به دلایل خاص خود میافتد. کلید شکستنخوردن در اثر ترس این است که این ترس را تایید کنیم. این نه تنها در موارد ساده و جزئی مانند از دستدادن یا گمکردن یک کیف پول صدق میکند، بلکه در مورد چیزهای اصولیتر مانند درد مصداق دارد. مثبتاندیشی ممکن است درد را از بین نبرد، اما اگر درد را به عنوان بخشی از امور عالم هستی محسوب کنید، اگر حق وجودداشتن آن را انکار نکنید، وحشت خود را از دست میدهد. جفرز به کتاب انسان در جستوجوی معنا ویکتور فرانکل اشاره میکند، به اردوگاههای اسرای جنگی نازیها اشاره میکند که دوامآوردن در آن بسیار دشوار بود، اما فرانکل در میان آن همه بدرفتاری کسانی را پیدا کرد که به همه چیز «بله» میگفتند و به جای تسلیمشدن مسئولیت را میپذیرفتند.
در تمام مدت زندگیمان به ما توصیه میکنند که قبول مسئولیت کنیم. ما این توصیه را معنی میکنیم و میگوییم هدف این است که من به دانشکده بروم، شغلی برای خودم دستوپا کنم، از جایی وام بگیرم، یا ازدواج کنم. برداشت جفرز از این موضوع بیشتر به برداشت امرسون از ایدهآل اتکا به خود شباهت دارد. به عبارت دیگر، معنا و مفهومش این است که نسبت به تغییر و تفسیر تجربیات زندگی خود رفتار مسئولانهتری داشته باشیم. آیا از شغلتان متنفرید؟ در این صورت یا آن را ترک کنید، یا در کارتان باقی بمانید و در آن تحولی به وجود آورید.
3- چرا مثبتاندیشی موثر واقع میشود.
مثبتاندیشی کار خوبی است، اما منعکسکننده واقعیت نیست، اما جفرز میپرسد: اگر 90 درصد آنچه نگرانش هستیم هرگز اتفاق نمیافتد، چگونه منفیاندیشی واقع بینانهتر از مثبتاندیشی است؟ واقعیت این است که آنچه واقعی است به ما مربوط است و بستگی به این دارد که چگونه اندیشههای خود را شکل میدهیم. داشتن ذهنیت مثبت شما را از چیزهای بد نجات نمیدهد، اما واکنش شما نسبت به آن میتواند متفاوت باشد.جای «وحشتناک» است را با «یک تجربه آموختنی است» تغییر دهید. بسیار خوب، اما در مورد چیزهای جدی مانند ابتلا به بیماری سرطان چه میتوان گفت؟ جفرز میگوید این نگرش در ابتلای خود او به بیماری سرطان نقش اساسی بازی کرد. اگر این قاعده در مواردی تا این حد جدی کاربرد دارد، دیگر بهانهای برای واکنش بیش از اندازه در زندگی روزانه نمیتواند وجود داشته باشد. کلید مثبتاندیشی این است که باید همیشه این ذهنیت را تمرین کنید. حتی سوزان جفرز که یک شخصیت انگیزهدهنده بزرگ است، نمیتواند روزی را بدون سوخترسانی به ذهنیت مثبت پشت سر بگذارد. او میگوید ما بدون صبحانه، یا نرمدویدن در صبح یا در آغوشکشیدن کودکمان برنامه روزمان را آغاز نمیکنیم. اما چرا فکر میکنیم که دادن انرژی مثبت به ذهن خود موضوعی اختیاری و انتخابکردنی است؟ او توصیه میکند که نوارها و کتابهای انگیزهبخش تهیه کنیم و همهروزه به مرور آنها بنشینیم. مطمئنا تاثیرش بیش از حدی است که تصور میکنید. عبارات و نقل قولهای مورد علاقهتان را جایی بنویسید و آنها را نزدیک به کامپیوتر، در اتومبیل یا هر جایی که در دسترس شما قرار داشته باشد، بگذارید و هر گاه فرصتی دست داد، آنها را مطالعه کنید.
4- ذهن نیمههوشیار را برنامهنویسی کنید.
میتوانید مطمئن باشید که آنچه در ذهن نیمههوشیار شما قرار دارد، در زندگی واقعی شما متجلی میشود. بنابراین ضرورت دارد که نهادهای ذهنی خود را در هر سطحی که باشند کنترل کنید. راه مهمی برای ایجاد تغییر و غلبه بر هراس که به کمی کار و شجاعت نياز دارد، تاییدات مثبت است. جفرز اینها را به گونهای تعریف میکند که عبارات مثبتی هستند که تایید میکنند اتفاقی در شرف وقوع است. عبارتی مانند «دیگر خودم را تحقیر نمیکنم» موثر واقع نمیشود. عبارت تاییدی هم باید مثبت، و هم مربوط به زمان حال باشد. مثلا: «من در هر شرایطی از اعتماد به نفس برخوردارم». برای اینکه تایید مثبت موثر و مفید واقع شود، حتی نیازی نیست که این عبارت را باور داشته باشید. کافی است که این عبارات تبدیل به ذکرهای شما شوند. ذهن به آنچه دریافت میکند، واکنش نشان میدهد، خواه درست یا نادرست باشد.
5- در کتاب بترسید و با این حال انجام دهید، پیامهای مفید دیگری هم وجود دارد. به موارد زیر توجه کنید:
همیشه به قدر کافی وقت وجود دارد. مشکل نداشتن صبر و شکیبایی است. تولید استرس، نارضایتی و هراس است. باید اطمینان داشت هر کاری را که میکنیم، بجا و بهموقع است.
تصور نکنید که همیشه یک راه درست یا غلط برای پیمودن وجود دارد. نباید اسیر و وابسته یک مسیر خاص شویم. باید بدانیم که دنیا پر از امکانات و راه چارههای متعدد است تا به خواسته خود برسید.
هرگز از اشتباهکردن نترسید. بهترین بازیکنان بیسبال امتیاز متوسط 400 را دارا هستند. بهترین آنها از هر 10 ضربه 6 ضربه را از دست میدهند. شما اگر امتحان و سعی کنید، موفق میشوید.
6- در شروع کتاب، جفرز واقعیاتی را در زمینه هراس در اختیار ما قرار میدهد که مهمترین آنها این است:
«عملکردن در شرایط ترس به اندازه زندگیکردن در شرایط احساس یأس و درماندگی، هراسانگیز نیست.»به عبارت دیگر، کسانی که هرگز ریسک نمیکنند، همیشه در هراسند که اتفاق نامساعدی روی دهد. آنها دنبال احساس امنیت خاطر میگردند، اما آنچه نصیبشان میشود، نامطمئنی مزمن است. در واقع، امتحانکردن چیزهای جدید سادهتر است. روبهروشدن با چالشهای بیشتر در زندگی به انسان احساسی از اطمینان خاطر میدهد زیرا از اين طريق متوجه میشوید از عهده چه کارهایی برمیآیید.