هیچ یک،ارز به دنبال نرخ واقعی خود است، افزایش قیمت نفت، افزایش واردات و تسهیلات ارائهشده به واحدهای تولیدی از جمله عوامل موثر بر افزایش قیمت ارز خوانده میشود.تامین ارز برای قاچاق کالا که سالانه بالغ بر 20 میلیارد دلار آن شناسایی میشود واردات بیرویه که گاهی به کاهو و سنگ قبر هم میرسد معادل درآمد نفتی كشور است. رکود بیامان صنعت ساختمان یعنی بزرگترین نیروی محرکه کشور یا کندی کسبوکار خرد عمیقا بر زندگی مردم تاثیرگذار است. میتوان به عدم ورود سرمایهگذار خارجی به دلیل نبود امنیت سرمایه و سیستم اقتصادی ناکارآمد نیز اشاره کرد که موجب بالا رفتن نرخ بیکاری میشود. صاحبان سرمایههای نجومی با خرید ارز از بازار و ایجاد کمبود و بازار سیاه باعث افزایش قیمت شده و سود سرشاری نصیب آنها كرده و مردم به دلیل کاهش ارزش پول ملی که ظرف چند روز 17درصد از ارزش خود را از دست داد به سوی ارزهای خارجی روی میآورند و شایعات هم عامل مهم در افزایش روند بحران است. دلایل بیشمار دیگري نيز وجود دارد که با بر شمردن این همه عوامل تاثیرگذار در کاهش ارزش پول ملی و بالابردن نرخ ارز تاثیر عمیق و غمانگیز آن را بر روی اشتغال کشور برمیشمارم.
1- حذف صفر از پول ملی اگرچه محاسبات و مبادلات را آسانتر میکند در بالا بردن نرخ تورم به سادگی تاثیرگذار است.
2- ارائه تسهیلات به واحدهای تولیدی و هجوم آنها برای تامین مواد اولیه از طریق واردات علاوه بر بالارفتن قیمت ارز موجب بالارفتن قیمت تمامشده کالا و بالطبع از دستدادن شرایط رقابتی یا صادرات یا قدرت خرید مردم شده که موجب کاهش تولید، عدم فروش کالا یا در نهایت اخراج یا کاهش نیروی انسانی یا حداقل مانع جذب نیروی کار بیشتر خواهد شد.
3- جو روانی ایجادشده از سرکشی دلار بلافاصله حدود 20درصد به قیمت کالاهای مصرفی مردم مثل گوشت، مواد غذایی را که تمام یا بخشی از مواد اولیه آن وارداتی است باید به بحران اشتغال افزود و حتی اگر قیمت ارز کاهش یابد قیمت این محصولات هرگز کاهش نخواهد یافت و همین امر موجب کاهش ارزش پول ملی و بالا رفتن نرخ ارز خواهد شد.
4- سقوط پول ملی، اختلاسها، ده میلیون فارغالتحصیل بیکار و سوءمدیریت موجب نگرانی شدید جامعه شده و اولین گام تبدیل سرمایه ریال به دلار خواهد بود تا ارزش سرمایه حفظ شود.
5- از اردیبهشت سال 92 که نرخ دلار 3100 تومان به دولت یازدهم تحویل داده شد به رغم تحریمها و عدم فروش نفت تغییر محسوسی در نرخ ارز پدید نیامد چون گروهی معتقدند که سفرهای ژانویه موجب هجوم مردم به بازار ارز شد که اين البته نمیتواند نقش چندانی در این روند داشته باشد.
6- به دلیل روشننبودن افق آینده کشور هیچ گونه سرمایهگذاری که موجب جذب نیروی کار و اشتغال شود رخ نخواهد داد.
7- کارشناسان معتقدند که چاپ اسکناسهای بدون پشتوانه ارزی که کاغذ باطلهای در دست مردم است علاوه بر اینکه موجب کاهش ارزش پول ملی کشور شده موجب رشد اعجابآور نقدینگی شده است.
8- هیچ یک از مسئولان اعلان نکردهاند یا نمیشنویم که 150 میلیارد دلار بلوکهشده بعد از تحریم در کجا خرج شده که مردم نشانی از آن را نمیبینند. اضافهشدن درآمد نفت به کجا میرود؟ دولت پول و بودجه سال آینده را امسال خرج کرده و معلوم نیست سال آینده چگونه و از کجا تامین میشود.9- رسیدن دلار به چهارهزار تومان یعنی اگر یک ایرانی شانس استخدام داشته باشد (اگرچه در سازمانها و ادارات چند برابر ظرفیت نیروی انسانی جذب شده) و ماهانه یک میلیونتومان درآمد داشته باشد معادل250دلار در ماه است که اصلا مطلوب نیست. شاید کمتر جایی در دنیا باشد که فقیرترین قشر آن جامعه چنین درآمدی داشته باشند و همین امر موجب افزایش آسیبهای اجتماعی میشود که خود دشمن اشتغال است.
1- نبود افق روشن برای آینده ایران
2- عدم استفاده از مدیران کارآمد
3- عدم کنترل بازار ارز
4- خنثیکردن شایعات با اطلاعرسانی واقعی
5- کاهش فشار بر ارز با شناسایی منابع عظیم ثروتهای کشور
6- دولتینکردن مشکل اشتغال
7- تغییرات ساختاری در نظام آموزشی دانشگاههای کشور
8- عزم ملی در خرید کالاهای حتی با کیفیت نه چندان مطلوب ایران
9- مهار قاچاق و جلوگیری از واردات کالاهای غیرضروری یا کالاهای مشابه داخلی
10- ایجاد مراکزی جهت آگاهی مردم کشور به روشهای نوین کسبوکار بدون نیاز به ارزهای خارجی
10- رسیدن به شرایط مطلوب یا تغییر الگوهای کهنه و فرسوده نیاز به زمان و مدیریت دارد که متاسفانه در کوتاهمدت همچنان با روند افزایش بیکاری روبهرو خواهیم بود حداقل 5/1 میلیون فارغالتحصیل دانشگاهها هرساله بخشی از این بحران خواهد بود.