هیچ یک،آرتور سی. کلارک، نویسنده داستانهای علمی-تخيلي زمانی گفت: «هر تکنولوژی به اندازه کافی پیشرفته از معجزه و جادو قابل تفکیک نیست.» این نقل قول در شروع کتاب انالپی: تکنولوژی جدید موفقیت درج شده است. بسیاری از کسانی که در زمینه برنامهریزی عصبی کلامی مطالعه کردهاند، به این نتیجه رسیدهاند و این دانشی است که در کمتر از 20 سال همه دنیا را دربرگرفته است. به کمک روشهای انالپی اشخاص میتوانند در عرض چند دقیقه از انواع فوبیاها فاصله بگیرند.
1- ما به قدری عادت کردهایم که تغییر زمان میبرد، به قدری این حرف را پذیرفتهایم که اگر درد و رنج و زحمتی وجود نداشته باشد، سودی عاید نمیشود. وقتی با نظراتی متفاوت روبهرو میشویم، آنها را نمیپذیریم. نویسندگان این کتاب اذعان میکنند که این به قدری بعید به نظر میرسد که بعضیها با استفاده از آن هرگز نگاه دقیقی به موضوع نمیاندازند. آندریاس و فاکنر میپرسند چه کسی خوشحال میشود با اتومبیلی که صد سال کار کرده رانندگی کند؟
به لطف پیشرفتهایی که در علوم شناختی حاصل شده است و به لطف روشهای انالپی، تغییرات شخصی دیگر یک رمز و راز نیست، بلکه میتواند سریع اتفاق افتد، قابل اطمینان و حتی خوشایند و تفریحی باشد.
2- تکنولوژی جدیدی در زمینه موفقیت
در اصل، انالپی موضوعی در ارتباط با تغییردادن آن چیزهایی است که درباره فکرکردن تصور میکنید. کلمه «نورو» به معنای عصب، اشاره به دستگاه عصبی و گذرگاههای ذهنی حواس پنجگانه دارد. بخش دیگر انالپی موضوع زبان و کلام است که به استفاده از کلمات، عبارات، زبان تن و عادتهایی اشاره دارد که دنیای ذهنی ما را منعکس میسازد. برنامهنویسی از علوم کامپیوتری گرفته شده است. اگر این کلمات را در کنار هم قرار دهید، به یک تکنولوژی میرسید که به افکار، احساسات و اقداماتی اشاره دارد که میتوان از آنها به شکلی استادانه و سلطهجویانه استفاده کرد.
انالپی: تکنولوژی جدید موفقیت یکی از بهترین گفتارها درباره این نظم است.
3- اصول انالپی
آنچه میخوانید، اصول زیربنایی انالپی را شکل میدهند:
1- نقشه همان قلمرو نیست. ما نسبت به دنیا به آن شکلی که هست واکنش نشان نمیدهیم. ما با توجه به نقشه ذهنی خود به دنیا نگاه میکنیم. اگر این نقشه را پیوسته مورد ارزیابی قرار دهیم، بهتر به خواسته خود میرسیم.
2- تجربه ساختاری دارد. همه ما در طرز فکرمان از ساختاری پیروی میکنیم. با تغییردادن این ساختارها، تجربههای خود را تغییر میدهیم. از جمله اندیشهمان را در زمینه حوادث گذشته تغییر میدهیم.
3- اگر کسی بتواند کاری بکند، هر کس دیگری هم میتواند این کار را بیاموزد.
4- ذهن و جسم اجزای یک سیستم هستند. اندیشههای ما پیوسته روی تنفس، عضلات و سایر اندامها و بخشهای بدنمان تاثیر میگذارد، که این سرانجام روی اندیشه ما اثرگذار است. اگر اندیشه خود را کنترل کنید، بدنتان را کنترل میكند.
5- اشخاص پیشاپیش همه منابعی را که میخواهند، در اختیار دارند.
6- نمیتوانید ارتباط نداشته باشید. هر چیزی که در رابطه با شما باشد -حرکت چشم و بدن، لحن صدا و کلام، عادتها- نوعی ارتباط است. اگر حرف کسی با حرکاتش نخواند، این ناهمخوانی مشخص میشود.
7- معنای ارتباط شما پاسخی است که میگیرید. اشخاص اطلاعات را با توجه به نقشهای که از جهان دارند، فیلتر میکنند. آنچه مخابره میکنند باید پیوسته تطبیق داده شود تا آن پیامی را که میخواهید، دریافت کنید.8- در زیربنای هر رفتار قصد مثبتی وجود دارد.
9- اشخاص همیشه بهترین انتخابی را که میتواند برای آنها وجود داشته باشد برمیگزینند. ما با توجه به تجربهمان دست به انتخاب میزنیم. تجربههای بیشتر و بهتر، امکان گزینههای بیشتر را به وجود میآورد.
10- اگر کاری که میکنید موثر واقع نميشود، کار دیگری انجام دهید. هر کار دیگری را میتوانید بکنید اما اگر کاری را که همیشه کردهاید دوباره انجام دهید، همان نتایج قبلی را میگیرید.
4- انالپی: تکنولوژی جدید موفقیت این اصول و نیز نکات زیر را تشریح میکند:
* هر کس دارای یک «جهت انگیزه» است که یا به سمت لذت و هدف میرود، یا از درد و رنج فاصله میگیرد. گروه انالپی به این نتیجه رسید که اغلب مردم از این مورد دوم انگیزه میگیرند، اما با تغییری در قبال انگیزه میتوانید به جای آنچه از آن میترسید روی امکانات متمرکز شويد.
* تفاوت میان یک شغل و ماموریت را شناسایی کنید. یک شغل معمولا برای یک شخص بیش از اندازه کوچک است، اما ماموریت برای اینکه انجام شود به یک عمر تلاش نياز دارد. شما با تصدیقکردن این اصل انالپی که میگوید «اگر کسی بتواند کاری بکند همه میتوانند آن کار را بکنند»، میتوانید به نگرش موفق برسید و کاری کنید که دیگران شما را در تحقق ماموریتتان یاری دهند. بسیاری از موفقها در زندگی خود میدانند که چه میخواهند. تمرینات انالپی میتوانند اشتیاق زندگی شما را مشخص کنند و بر ارزشهایتان مهر تایید بزنند.
* تغییر در یک لحظه اتفاق میافتد و باید طبیعی و ساده باشد. هر اندازه تلاش کنید با کامپیوتر کاری صورت دهید اگر نرمافزار لازم را نداشته باشد، نمیتواند کاری صورت بدهد و اگر نرمافزار مناسب را هم داشته باشد احتیاج به دستورالعمل و راهنما دارید که از کامپیوتر به درستی استفاده کنید. مغز انسان بسیار پیچیدهتر است، اما انالپی به گونهای طراحی شده که نرمافزار و راهنمای کار با آن همراه است. با انالپی نیازی به نیروی اراده ندارید. اگر دانش ابزار فنی را داشته باشید، تغییر آسان میشود.
* فرض انالپی این است که نه با افکار جدید، بلکه با تغییردادن طرز فکر میتوانیم ذهن خود را تغییر دهیم. باید راه جدید برای پردازش تصاویر، احساسات و خاطراتی را که در درون ما وجود دارند پیدا کنیم تا آنها به جای اینکه به ما لطمه بزنند، به خدمت ما درآیند. میتوانیم به کمک تداعیهای جدید یک خاطره بد را در ذهن خود تحلیل بریم.
* انالپی شما را از اندیشه «یا این»، «یا آن» دور میکند. در انالپی گفته میشود اگر تنها یک راه برای انجامدادن کاری سراغ داشته باشید، یک آدم آهنی هستید. در صورتی از انعطاف برخوردارید که دست کم به سه طریق بتوانید کاری را صورت دهید.
* هر کسي دارای صداهای درونی است. از این صداها برای تشویقکردن خود استفاده کنید. هر گاه مثلاً به اعتماد به نفس نياز داشتید، میتوانید در ذهن خود موسیقی اعتلابخشی را پخش کنید. میتوانید در برخورد با چالشها صدای خنده را بشنوید. این روشها میتوانند شما را در مورد کنترل قرار دهند.
* مغز نمیداند چگونه منفی فکر کند. اگر پیوسته به خود بگویید: «میخواهم وزن کم کنم» مغزتان تحت تاثیر کلمه وزن قرار میگیرد و کمتر به واژه کمکردن توجه میكند. از این رو، متخصصان در همین زمینه میگویند هدف و ایدهآلی برای خود در نظر بگیرید و روی آن متمرکز شوید.
* میتوانید به این توانایی دست یابید که در لحظهای اعتماد به نفس پیدا کنید و رفتاری مهرانگیزتر داشته باشید. بسیاری از برندگان و موفقها بدون اینکه متوجه باشند، از اصول انالپی استفاده میکنند. آنها قبل از اینکه حادثه مورد نظر اتفاق افتد، آن را میبینند، حس میکنند، میشنوند و میبویند. البته همه کسانی که در رویا میشوند موفق نمیشوند، اما همه موفقها در رویا موفق میشوند.