هیچ یک،درک مسائل روانشناسی یکی از شاخصهای مهم تبدیلشدن به یک بازاریاب عالی است. دلیل این مسئله این است که روانشناسی پایه و اساس تمام تصمیمات موثر بازاریابی است؛ از طراحی وبسایت گرفته تا تولید ویدئوهای ویروسی. خب شاید این موضوع برای کسانی که در این حیطه کار میکنند، بدیهی باشد. اما بازاریابی عصبی ترکیب جدیدی از روانشناسی و بازاریابی است. علم نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی و کسبوکار در این حیطه کار میکند که مغز انسان چه واکنشی نسبت به محرکهای بازاریابی خودآگاه یا ناخودآگاه نشان میدهد. اگر متوجه شوید که مردم چگونه نسبت به اطلاعات مختلف واکنش نشان میدهند، میتوانید به شکل بهتری آنها را به مشارکت واداشته و فروش بیشتری داشته باشید.بازاریابی عصبی بر مبنای ویژگیهای شناختی بشر ایجاد شده است. بازاریابی یا همسو با این ویژگیها عمل میکند یا غیرهمسو. به همین سادگی.بیایید با این ویژگیهای مغز انسان آشنا شویم تا به شما در آشکارکردن نبوغ بازاریابیتان کمک کند:
۱-ما با مغز خزندهایمان تصمیمگیری میکنیم.
ما واکنشهای سریعی را در سه ثانیه یا کمتر از مغز خزندهایمان دریافت میکنیم. مغز خزندهای شامل ساقه مغز و مخچه میشود؛ در واقع جایی است که ویژگیهای شناختی در آن قرار گرفته است و معمولا از آن به عنوان تصمیمگیرنده یاد میشود.
اگر بتوانید توجه مغز خزندهای مشتری را جلب کنید، بازاریابیتان موفقتر خواهد بود. ترجیحات شخصیتی مغز خزندهای، که باید آنها را در هنگام بازاریابی در نظر بگیرید، شامل نقاط درد، خودخواهی، تضاد، ویژگیهای بصری و ارتباطات احساسی است.
به دلیل آنکه این فرآیندها به سرعت رخ میدهند، مهم است که توجه ویژهای به ظاهر اولیه مواد بازاریابیتان داشته باشید که مشتریان در نگاه اول متوجه آن میشوند. مردم احتمالا تیتر، زیرتیتر و عکس اصلی آگهی را در نگاه اول میبینند. اگر بتوانید در این سه نکته به برتری برسید، راه زیادی را در بازاریابی طی خواهید کرد.
۲-مردمکهای گشادشده
ثابت شده است که مردم به کسانی که مردمک چشمان درشتتری دارند، بیشتر اعتماد میکنند تا کسانی که چشمان ریزی دارند. این پدیده در طول پژوهشی مشاهده شد که مردم با شریک مجازیشان بازی «اعتماد» میکردند. مردمک چشمان آنها به شکلی دیجیتالی بزرگ میشد، ثابت میماند یا ریز میشد.به یاد داشته باشید که مردم از آنهایی خرید میکنند که بشناسندشان، دوستشان داشته باشند و به آنها اعتماد کنند. اگر بتوانید اعتماد را ميان خود و مشتری ایجا کنید، آنگاه یکی از قطعات پازل را سر جای درست قرار دادهاید.
۳-به مشکلات و درد مردم بپردازید.
کمپینهای بازاریابیای که محوریت خود را بر تعریف از مزایای محصول قرار دادهاند، از یکی از بهترین عوامل جلب توجه مردم غافل ماندهاند: مشکلات و درد مردم. مغز خزندهای انسان بیش از آنکه بر دریافت مزایای چیزی متمرکز شود، به دوری از درد و مشکل برای حفظ بقا توجه میکند.
۴-خودخواه باشید.
مصرفکنندگان به بقای خود اهمیت میدهند و بقا مستلزم خودخواهی است. بنابراین، اگر در مورد مصرفکنندگان صحبت کنید، احتمال بیشتری دارد که آنها به حرفهای شما گوش دهند. طی چند ثانیه باید درباره کاری که میخواهید برایشان انجام دهید حرف بزنید.اگر این موضوع برای مشتری مشخص نشود، دیگر به حرفهای شما اهمیتی نخواهند داد. به منظور بهرهبردن از رویکرد خودخواهانه مصرفکنندگان از به کاربردن کلماتی مثل «من» و «ما» خودداری کنید و روی کلمه «شما» متمرکز شوید.این رویکرد واقعا موثر است.
۵-تضاد
با استفاده از تضاد برای انتقال پیام موردنظرتان، میتوانید توجه مشتری را به خود جلب کنید. دلیل این موضوع این است که تضاد پیامتان را روشنتر به مخاطب انتقال میدهد. به عنوان مثال، نشاندادن تصاویر قبل و پس از استفاده از محصولات یا خدماتتان میتواند رویکردی بسیار موثر در فروش باشد.همچنین به خاطر داشته باشید که مقایسهکردن قیمت محصولاتی که ارائه میکنید با سایر محصولات از برندهای دیگر نیز میتواند راهکار خوبی باشد.
۶-از چهره استفاده کنید.
پژوهشها نشان دادهاند که انسانهایی که به سرعت میتوانند خطرات را شناسایی کنند و روابط باکیفیتی با دیگران ایجاد کنند، شانس بقای بیشتری دارند. به دلیل آنکه مغز ما به شدت جذب چهرههای زیبا میشود، ناخودآگاه در هنگام برقراری ارتباط به سراغ افراد خوشچهره میرویم.نکته مهمی که میتوانید از این مسئله بیاموزید و در کمپین بازاریابی خود به کار ببرید، استفاده از چهره افراد و تاکید بر صورت آنها پس از استفاده از محصولاتتان است.
۷- موجز و شیرین صحبت کنید.
احتمالا نمیخواهید که مشتریتان بیش از حد در مورد محصولات شما فکر کند؛ اما اگر اطلاعات خیلی زیادی به او بدهید، او را وادار به تفکر زیاد کردهاید. پژوهشی که در وبسایتهای تجارت الکترونیک صورت گرفته بود، نتایج شگفتانگیزی را بیان میکرد: وبسایتهایی که اطلاعات خیلی زیادی در مورد محصولات خود ارائه میکردند باعث کاهش تمایل مشتری به خرید میشدند؛ در مقابل، وبسایتهایی که فقط تصویر و چند اطلاعات کلی در مورد محصول ارائه کرده بودند، فروش بیشتری داشتند.این پژوهش نشان داد مشتریانی که چه در بازدید اول و چه در بازدید پنجم اقدام به خرید کردهاند، مدت زمان کمتری را نسبت به دیگر مشتریان در وبسایت گذراندهاند. نکته اینکه صفحه فروشتان را خلاصه و دوستداشتنی نگه دارید تا مشتریان بیشتری جذب کنید.