
سالهاست که مشکلات ساختاری و مدیریتی باعث شده صنعت خودرو ایران با چالشهای زیادی مواجه شود و در این سالها، مدام در حال درجا زدن باشد. اما امسال، خصوصی سازی ایران خودرو میتواند تبدیل به یک نقطه عطف در تاریخ خودروسازی کشورمان شود. با تصمیم جسورانه و دشواری که دولت مسعود پزشکیان گرفت، حالا میتوانیم به تحول خودروسازی و بهبود وضعیت مدیریتی و ساختاری خودروسازان، امیدوارتر باشیم.
تجربه نشان داده که حتی در این وضعیت تحریمی، بخش خصوصی کشورمان در یک فضای رقابتی و سالم، میتواند بهخوبی از پس بحرانها بربیاید. در سوی مقابل، حضور و دخالت پررنگ دولت در صنعت خودروسازی در طول چهار دهه اخیر، منجر به این وضعیت نامساعد و بحرانی خودروسازان شده است. هدر رفتن منابع ملی، کاهش بهرهوری و بدهیهای فراوان، از جمله آثار ناکارآمدی مدیریت دولتی در خودروسازان بودهاند و در نهایت، فاصله خودروسازی کشورمان با سطح اول جهان بیشتر و بیشتر شد و حتی برخی کشورهای همسایه نیز از ما جلو زدهاند.
تصمیمهای غیر کارشناسی، قیمتگذاری دستوری و دخالتهای مستقیم در بازار، وضعیت را بحرانیتر از همیشه کردند؛ تصمیماتی که نهتنها قدرت خرید مردم را بیشتر نکرد و بازار خودرو را به ثبات و تعادل نرساند، بلکه توزیع رانت ۵۰۰ هزار میلیارد تومانی و زیان انباشته ۷۰۰ هزار میلیارد تومانی را در پی داشت. همه اینها باعث شدند علاوه بر فشارهای اقتصادی که به مردم وارد شد، اعتماد عمومی به تواناییهای صنعت خودرو ایران نیز از بین برود و انتقادهای شدیدی را از خودروسازان و دولت، شاهد باشیم.
دولت مسعود پزشکیان وارد عمل شد
تمام دولتهایی که در سالهای اخیر روی کار آمدند، تاکید زیادی روی خصوصیسازی خودروسازان داشتند و سعی کردند اقداماتی در این راستا انجام دهند؛ اما بهنظر میرسید که در نهایت هیچیک از آنها از جسارت و شجاعت کافی برای اجرایی کردن این تصمیم، یعنی واگذاری ایران خودرو و سایپا به بخش خصوصی را نداشتند. احتمالا برخی ملاحظات سیاسی، استفاده ابزاری از صنعت خودروسازی و البته تصمیمات غیر کارشناسی، همچنان خودروسازان بزرگ کشورمان را در اختیار دولت باقی گذاشت. از سوی دیگر، مخالفان خصوصیسازی نیز معتقد بودند که با واگذاری خودروسازان به بخش خصوصی، ممکن است ایران خودرو و سایپا هم بعد از واگذاری به سرنوشت شرکتهایی دچار شوند که پس از خصوصیسازی به ناکارآمدی و بحران دچار شدند و این موضوع باعث شد به اهلیت داشتن خریدار، توجه ویژهای شود تا شاهد تکرار شدن تجربیات شکستخورده قبلی نباشیم.
اما سرانجام این طلسم در سال ۱۴۰۳ شکست تا ما شاهد پایان یک چرخه معیوب باشیم. مسعود پزشکیان و دولت چهاردهم، تصمیمی سخت و جسورانه را گرفتند که میتواند بهمعنای پایان مدیریت و نفوذ اقتصادی دولت در صنعت خودروسازی باشد. شاید دولت میتوانست همچنان با در دست داشتن کنترل خودروسازان، از مزایای پرشمار نفوذ در این صنعت برخوردار باشد؛ اما دولت مسعود پزشکیان بهخوبی توانست شرایط بحرانی بهوجود آمده را درک کند و با تصمیمی سخت، جسورانه و البته ضروری، تلاش کرد تا تغییری بنیادین در مدیریت صنعت خودرو ایجاد کند که این تغییر در صورت اجرای درست، نتایج بسیار مثبتی را در پی خواهد داشت.
انتظار روزهای بهتر با واگذاری ایران خودرو به بخش خصوصی
هنوز زود است که بخواهیم پیامدهای این تصمیم بزرگ، یعنی واگذاری ایران خودرو به بخش خصوصی را ارزیابی کنیم؛ اما قطعا تصمیم دولت برای رفع موانع خصوصیسازی خودروسازان و قدم برداشتن در این مسیر، یک نقطه عطف در تاریخ صنعت خودرو ایران و اقدامی ضروری و مهم بهمنظور نجارت خودروسازی کشورمان از وضعیت فعلی خواهد بود. شفافیت، نظارت قوی، انتخاب سرمایهگذاران شایسته و دوری کردن از تکرار اشتباهات گذشته، منجر به موفقیت این طرح خواهند شد و اگر شاهد اصلاحات ساختاری و برنامهریزی درستی باشیم، قطعا روزهای بسیار بهتری در پیش روی صنعت خودروسازی کشورمان خواهد بود.