
توازن در زندگی و کار و کسب چگونه باشد؟
هیچ یک،ببینید این موضوعی است که در مورد توازن به نظر من باید ابتدا آن بینش بهوجود بیاید بعد بر اساس یک اولویتبندیهایی هم میشود برنامهریزی کنیم. حالا مثلا ميگوییم اولویتهای کاريام در حال حاضر متناسب با فضای جامعه این درصد از وقت من را میگیرد، اولویت خانواده این درصد از وقت من را میگیرد، اولویت سلامتی من این درصد از وقت من را میگیرد. وقتی نگاه میکنم میبینم که واقعا مشکل ما وقتنداشتن نیست وقتهایی پرتی است که در همه ان موارد هدر میدهیم مثلا شما حساب کنید میگویند بین چرخههای زندگی که حالت کلیاش میشود خانواده و مثلا کار، پنج ساعت هم در خانواده هست ولی در اصل آن پنج ساعت را در خانواده نیست بلکه فقط ده دقیقهاش در خانواده است. چون چهار ساعتش را سرش در موبایلش است یا باز هم با همکارش دارد در مورد کارش صحبت میکند، بنابراین آن رابطه کیفیتی ندارد. کیفیت زمانی که ما برای کارمان میگذاریم به کیفیت زمانی نيست که برای خانوادهمان میگذاریم، برای ورزشمان میگذاریم.مثلا من خودم رفتم، قرار گذاشتم دو ساعت وقت بگذارم بعد دیدم خب روزی 20 دقیقه کافی هم هست حالا 25 دقیقه، آیا واقعا نمیتوانم 25 دقیقه خالی بگذارم؟ ولی به بهانههای مختلف ذهن ما میگوید آقا تو وقت نداری، تو نمیتوانی، تو باید فقط در این حوزه حرکت کنی، شرایط جور نیست و اینها را به هم میریزد. پس ابتدا بینش است بعد کیفیت در آن زمانی است که شما میگذارید وقت کاركردن واقعا کار کنید ولی وقتي رفتی در خانواده دیگر کار باید به صورت کامل در آن لحظات تعطیل شود. اگر میخواهید با بچهتان بازی کنید باید با تمام حضور داشته باشید. این کلمه حضور که مولانا اين همه در مورد آن حرف زده و خواسته برای ما طبیعیاش کند من اینجا تاکید میکنم حضور در کار خیلی مهم است. وقتی میگوییم حضور یعنی با تمامیتتان هستید. حضورت در خانواده مهم است، حضورت در آن ورزش مهم است، حضور در آن تفریح حضور در آن لذت. یک مطالعهای من اخیرا داشتم كه خيلي جالب بود با اطمینان کامل میگویم از نظر زمانی ایرانیها وقت بسیار بیشتری برای مسافرت میگذارند، بیشتر از جاهاي ديگر به مسافرت میروند، بیشتر از هر جای دیگری وقت میگذارند برای کارهای دیگر و تفریحات ولی اين كار را با کیفیت بسیار کمتری انجام ميدهند. جاهاي ديگر قاعده و قانون دارند. سالی دو سه بار مسافرت ميروند. خانوادههاي ایرانی به صورت میانگین بيشتر مسافرت میكنند. ولی مسافرتهایمان را خوب انتخاب نمیکنیم. مثلا میگذاریم در زمانهاي بسيار شلوغ مسافرت میرویم، اخیرا یکی از دوستانم میگفت رفتیم شمال اما 17 ساعت در رفتوبرگشت در راه بودیم، اما خیلی خوش گذشت. خب وقتی کسی به مسافرتی میرود که 17 ساعت در راه و ترافیک است یعنی این انتخاب، انتخاب درستی نیست. یعنی دو روز خواسته برود شمال 17 ساعت در ماشین بوده است.بعد به خاطر همان میشود همين میشود كه در تعطيلات این همه تصادف ميشود و این همه در راه ميمانند. اين یعنی از زمان خوب استفاده نمیکنیم. به نظر من یک مقدار بینش و حضور، در انتخاب مسیرهای درست لازم است. توصیهای که من بر آن تاكيد دارم و خودم آن را شروع کردهام برای اینکه تعادل و توازن در زندگيام برقرار باشد اين است كه در محل کار و خانه تا جایی که امکان دارد از تلفن همراه استفاده نمیکنم. ایده سادهای را مطرح ميكنم برای اینکه بتوانیم یک توازنی را در چرخههای مختلف زندگی ایجاد کنیم. اول باید یک وقتی را مشخص کنیم برای این گوشیمان، برای موبایل یا تلفن هوشمند همراهمان؛ بگوییم آقا اين یک ساعت در روز برای توست.
بايد مدیریت کنیم.بگوييم يك ساعت در روز بايد از تلفن همراهمان استفاده كنيم. بعد تعيين كنيم كه از اين ساعت تا اين ساعت در محيط كار هستم و ده دقيقه از آن استفاده ميكنم، صبح از ساعت شش تا شش و ده دقيقه، شب مثلا اينقدر دقيقه استفاده ميكنم. ما این یک مورد را مدیریت کنیم كلي وقت اضافه میآوریم. این خودش توازن و تعادل زيادي در زندگیمان ایجاد میکند. من آمار رسمی جايي ندیدم ولي بررسیها نشان ميدهد ما ايرانيها شش تا هفت ساعت سرمان در گوشيمان است و اين واقعاً خيلي وقت زیادی است! در حالي كه هیچی هم به ما نمیدهد. وقتي شما به زندگی افرادي که تاثير عميقي از خودشان بر جاي گذاشتهاند نگاه کنید ميبينيد اصلا چیزی به اسم تلویزیون وجود ندارد و از زندگيشان حذف شده است. این همه موفقیت شبکههای ماهوارهای در ایران دلیلش این است که ما این فرصت را برای آنها ایجاد کردهایم. براي آنها وقت میگذاریم. آقا شما در 280 گروه تلگرامی عضو هستید و شبی سه دفعه این فیلمها و سریالهای ترکیهای را میبینید اما چه چیزی به دست آوردهاید؛ واقعا مشخص نیست و پاسخي وجود ندارد. به همين دليل است که بگوییم گفتیم که افت چاپ در ایران در دو سال اخیر چند برابر بیشتر از افت چاپ در کشورهای توسعهیافته بوده است. آنها سرعت اینترنتشان بيشتر است و شرایطشان هم برای این کارها بهتر است اما افت ما در اينجا اینقدر بیشتر بوده. اما میبینید که در آنجا کارهای چاپی، مجلات، کتابها، روزنامهها بسیار زیاد است و در این دو سال قابل مقايسه حداقل افت کمتری داشته است. دلیلش هیجانزدگی و افراط ما در استفاده از این امکانات هست. داریم خودمان را با اینها خفه میکنیم. من فکر میکنم که تقسیمبندی کلی و آن بینشی که در درجه نخست ما باید در نظر بگیریم این است که اصلا باید توازن وجود داشته باشد و توازن برای ما لازم هست یا نه؟ اصلا برویم ببینیم مثلا برای شما چه توازنهایی لازم است؟ یکی خب ممکن است واقعا برایش خانواده در اولویت نباشد. بین کار و سلامتیاش، ورزش، اخلاقیات و لذتهایش بايد اینها را اولویتبندی کنیم و اصلا ببینیم توازن برای ما چیست، و در چه چیزهایی اگر توازن داشته باشیم باعث رضایت درونمان میشود بعد آن بینش را در مورد آن درست کنید و بعد بیایيد حضور داشته باشید، بیایید یک برنامه حداقلی بسازید نه حالا برنامهای که بسيار هم جزئي و دقیق و مشخص باشد… یک جملهای از برایان تریسی به یادم آمد؛ جمله معرکهای بود. یک جایی میگفت همه دنبال این هستند که چه کارهایی بايد بكنند تا موفق شوند من میخواهم بگویم چه کارهایی نکنید تا موفق شوید. من میگویم برای توازن و تعادل بین چرخهای زندگی ببینید چه کارهایی بايد تعادل ایجاد میشود، چه اقداماتی نکنیم، این بیشتر اثر میگذارد در تعادل و توازن. یعنی چه کارهایی را شما نکنید، چون ما همهاش دنبال این هستیم که چه کارهایی بکنیم بعد هم برنامهای ترتيب دهيم؛ برنامههایی که در مورد آنها آگاهي لازم را نداريم. بعد از یک مدتی هم انگیزهمان افت میکند؛ یک ماه مطابق آن برنامه جلو میرویم اما بعد آن را پس میزنیم و تازه آن وقت عدم تعادلمان هم خیلی بیشتر خواهد شد. چون همانطور که میدانید وقتی شما هر نوع عادتی را که ترک میکنید وقتی به آن برمیگردید اثرش مخربتر یا ویرانکنندهتر میشود. تمام کسانی که معتاد هستند هر وقت که میروند ترک میکنند و دوباره مصرفشان را شروع میکنند اعتیاد ویرانکنندهتر و مخربتری را تجربه میکنند. این به نظر من موضوعی است كه واقعا بليد از آن استفاده كنيم.